مجلس شورای اسلامی در بررسی بند «ی» ماده 24 از فصل دوم برنامه پنجم توسعه با پذیرش دانشجوی پولی در دانشگاههای دولتی بدون آزمون ورودی موافقت کرد. اعتراض نمایندگان مخالف مبنی بر تغایر این مصوبه با قانون اساسی نیز راه به جایی نبرد. هماکنون سالانه یک میلیون و دویست هزار دانشجو در دانشگاههای دولتی، پیام نور، علمی ـ کاربردی، غیرانتفاعی و آزاد پذیرفته میشوند که این تعداد بیش از فارغالتحصیلان سالانه دبیرستانهاست. مدیرکل بورس وزارت علوم گفت هماکنون 200هزار صندلی خالی در دانشگاههای غیرانتفاعی وجود دارد که داوطلبی برای نشستن بر آنها نیست. از زمانی که ظرفیت دانشگاهها کمتر از یک دهم داوطلبان بود تا اینک که 200هزار صندلی خالی مانده است، بیش از چند سال نمیگذرد. به نظر میرسد مسئولان، مسأله کمبود ظرفیت دانشگاهها را چنان ضربتی حل کردهاند که به یکباره کمبود دانشگاه به کمبود دانشجو بدل شده است. اینک نهتنها مفهوم رقابت برای ورود به دانشگاه از بین رفته که اساساً مفهوم درس خواندن نیز به کلی زایل شده است به شکلی که اگر کسانی در دبیرستان نمره قبولی نیاورند و با تکماده دروسی را بگذرانند، میتوانند در رشته تخصصی همان دروس وارد دانشگاه شوند. چنانچه بپذیریم این فارغالتحصیلان دانشگاهی از فرصتهای برابر شغلی بهرهمند و در مصادر مدیریتی و تخصصی مشغول کار شوند، آنگاه فاجعهای عظیم رخ خواهد داد که معلوم نیست چه کسی جوابگوی آن است و چه جوابی میتوان برای آن داد. چه، اساساً بنابر جواب ندادن گذاشته شده و مصداق بارز آن جواب ندادن همین دانشجویان به سؤالات آزمون ورودی و پذیرفته شدن آنان در رشتههای دانشگاهی است. نگاه کنید: کارنامه برخی پذیرفتهشدگان در آزمون سراسری دانشگاهها در سال جاری(واحد نمرات به «درصد» است) مبنای نمرات فوق از 20 نیست، بلکه از 100 است و واضح است که هیچ «حدنصابی» برای پذیرفته شدن در کار نیست. به طوری که میبینید برخی از پذیرفتهشدگان، نمرات دروسشان صفر یا حتی منفی است اما پذیرفته شدهاند! شاید برخی بگویند این رشتهها خیلی حیاتی نیستند و با محاسبه و کیفیت سرو کار ندارند و به جان انسانها آسیبی نمیزنند. اگر این طور میپندارید به جدول زیر نگاه کنید: کارنامه برخی پذیرفتهشدگان رشته ریاضی ـ فنی در آزمون سراسری امسال (نمرات به درصد است) ممکن است در نگاه اول باورکردنی به نظر نرسد، اما واقعیت دارد. به عبارت دیگر، صرف داوطلب بودن در این رشتهها به منزله ورود است که پس از مدتی به دریافت مدرک دانشگاهی میانجامد! موضوع از این هم غمانگیزتر است. در رشتههای غیرمحض مانند پزشکی، نمره داوطلب بر اساس دروس مرتبط از جمله فیزیک و شیمی و زیستشناسی محاسبه میشود، اما در رشتههای محض نظیر فیزیک یا شیمی ملاک اصلی باید نمره همان درس باشد. حال، بد نیست، به طور مشخص نگاهی به کارنامه برخی رشتههای «محض» بیندازیم. کارنامه برخی قبولشدگان در رشته ریاضیات (کارشناسی) در آزمون سراسری (نمرات به درصد است) (لطفاً به نمره درس ریاضی توجه خاص کنید) کارنامه برخی پذیرفتهشدگان آزمون سراسری در رشته فیزیک اتمی (نمرات به درصد است. به نمره درس فیزیک توجه خاص کنید) اشتباه میکنید اگر به این آمار اعتماد نکنید. چون این آمار توسط این دانشجویان تهیه نشده است. فارغالتحصیلان رشته «آمار» این دانشگاهها هنوز در راهند. دانشجویانی که با این نمرات در رشته «کارشناسی آمار» قبول شدهاند: دقت کنید! کارنامه برخی قبولشدگان در رشته «آمار و کاربردها» در آزمون سراسری امسال لطفاً به نمره درس ریاضی توجه خاص کنید باور کردنی به نظر نمیرسد؟ اما میتوانم اینجا صدها جدول ارائه دهم از وضع هزاران پذیرفته شدهای که با نمراتی چنین حیرتانگیز (صفر و زیرصفر) وارد «آنچه دانشگاه مینامندش» شدهاند. واقعاً چرا این اتفاق افتاد؟ شاید مهمترین دلیلش این است که به منظور بالا بردن ظرفیت، مؤسسات آموزش عالی غیرانتفاعی و غیردولتی را مجوز دادهایم که با هر شکل و کیفیتی فعالیت کنند و از محل دریافت شهریه خودگردان شوند. آنگاه کنکور برگزار میکنیم و همه شرکتکنندگان و حتی غایبان جلسه امتحان را هدایت میکنیم که بروند و صندلیها را پر کنند! با نمره صفر و منفی. اگر هدف، تحصیل ولو با حداقل کیفیت بود، حدنصابی قائل میشدیم که مثلاً هر کس از 100 نمره 50 نمره میآورد، میتوانست تحصیل کند اما وقتی هدف پرکردن صندلی و دریافت شهریه باشد، هر کس نمره صفر و زیرصفر هم گرفت را مینشانیم روی صندلی آموزش به شدت عالی! اگر میگویید هدف علمآموزی و کسب تخصص است، اعلام کنید این موسسات به کلی مدرک نمیدهند و هر کس میخواهد علمش زیاد شود میتواند برود ثبتنام و علمآموزی کند، آن وقت ببینیم حتی یک نفر هم در این بخش از آموزش ثبتنام میکند؟ به یک جدول دیگر توجه کنید: کارنامه برخی پذیرفتهشدگان آزمون سراسری در دورههای کاردانی مدتهاست که میخواهیم روستاها را آباد کنیم. خانههای روستایی را مقاوم کنیم و الگوهای کشت و زرع در روستاها را مدرن کنیم و خلاصه روستاها را توسعه و آبادانی دهیم. بد نیست کارنامه برخی پذیرفتهشدگان در رشته «مهندسی مدیریت و آبادانی روستاها» را هم ببینیم: کارنامه برخی پذیرفتهشدگان در رشته «مهندسی مدیریت و آبادانی روستاها» در آزمون سراسری امسال به کارنامه نفر آخر نگاه کنید. او اگر در آزمون شرکت نمیکرد میتوانست با مجموع نمرات صفر قبول شود، اما اکنون جمع نمراتش «منفی یک» است. البته فرقی هم نمیکند، چون قبول شده است. کاش یک نفر در این سرزمین پیدا میشد که توضیح دهد معنای این بازیها چیست؟ آنها که چنین بیپروا برای بالابردن عملکردشان مجوز مؤسسه آموزشعالی خصوصی! صادر کردهاند، آیا حاضرند ساختن خانهشان را بدهند به مهندس عمرانی که با نمره صفر وارد دانشگاه شده است؟ حاضرند همسرشان را در اتاق عمل به کارشناس هوشبری بسپارند که اینگونه دانشجو شده است؟ حاضرند فرزندشان را مثلاً به معلم ریاضی بسپارند که با نمره ریاضی صفر وارد رشته «ریاضیات و کاربردها» شده است؟ چرا کسی در این دیار به عاقبت این نوع کاسبکاری «عالی» نمیاندیشد و نمیترسد که فردا چه به روزمان خواهد آمد؟ آمار را با چه بهایی بالا میبریم؟ به هر کس میخواهید محبت کنید مجوز آموزش عالی میدهید؟! اینکه ماهیت مؤسسات آموزش عالی غیرانتفاعی که با مجوز رسمی هم فعالیت میکنند و مدرکشان هم معتبر است، چیست و درون آنها چه میگذرد و از چه سطح علمی برخوردارند را بهتر است از زبان مشتریانش (یا دانشجویانش) بشنوید. اما اینکه با این روش و پذیرش دانشجو با نمره زیرصفر چه بر سرمان خواهد آمد را نمیدانیم باید از چه کسی بشنویم.فقط همین مانده است که چند دانشگاه معتبر و صاحب نام دولتی هم با مصوبه اخیر مجلس، دانشجو با نمره صفر بگیرند و با شیب نزولی وحشتناک، باقیمانده حیثیت آموزشعالی را هم بر باد دهند. پرسش این است که پس پرده این نظام آموزشی چیست؟ چرا مجلس محترم از دولت توضیح نمیخواهد که با کدام معیار عقلی، قانونی، منطقی یا حتی اخلاقی کسی که در درس فیزیک نمره صفر گرفته است را به عنوان دانشجوی فیزیک اتمی قبول کرده است؟ چرا کسی از آموزش و پرورش توضیح نمیخواهد که چه طور محصلانی تربیت کرده است که در یک آزمون درسی از 100 نمره حتی یک نمره هم نگرفتهاند و این محصلان چگونه مراحل مختلف آموزش و پرورش را طی کردهاند و قبول شدهاند؟! چرا هیچکس از هیچکس توضیح نمیخواهد؟ آقایان! تا دیرتر نشده، جلوی این فاجعه را بگیرید. * * * روزنامه اطلاعات آمادگی دارد نظرات و دیدگاههای کارشناسان و مسئولان ذیربط را درباره این موضوع، منتشر کند. |
امروزه اکثر متخصصین زبان اعتقاد دارند ، اگر یادگیری زبان انگلیسی از دوران کودکی آغاز شود ، به مراتب بیش از دوران بزرگسالی نتیجه بخش خواهد بود. بر اساس همین اعتقاد اکثر خانواده ها تلاش می کنند ، فرزندان خود را به مهد کودک های دو زبانه بفرستند یا مقدمات کار را ( تهیه سی دی ، کتب مختلف ، نرم افزار های رایانه های و ...) برای آموختن زبان انگلیسی توسط فرزندانشان فراهم کنند. بعد از ورود دانش آموزان به مرحله ابتدایی و آغاز مهارت زبان آموزی به وسیله کتاب ، یکی از ابزار های مورد نیاز فرهنگ لغت می باشد. انتخاب فرهنگ لغت امر ساده ای نیست و حتماً باید برای انتخاب فرهنگ لغت از متخصصین علوم زبان کمک گرفت.
استفاده از فرهنگ لغت نه فقط کودک را با معنی کلمات آشنا میکند بلکه نحوه به کار گیری لغت مورد نظر در موقعیت های مناسب و نحوه تلفظ صحیح آنها را نیز میآموزد.برای استفاده از فرهنگ لغت اولین قدم، تهیه یک فرهنگ لغت مناسب است. بسیاری از افراد به سادگی به کتابفروشی میروند و اولین فرهنگ لغتی را که میبینند یا فروشنده توصیه می کند ، خریداری می کنند. برخی نیز زیبایی ظاهر و جلد فرهنگ لغت را در خرید مد نظر قرار می دهند.
این کار اصلاً صحیح نیست. هر کدام از فرهنگ لغتها ویژگیهای مختص به خود را دارند و گاهی اوقات هر کدام فقط مربوط به قشر خاصی هستند و یا برای متونی خاص به کار می روند. تصحیح اشتباهی که یک فرهنگ لغت نامناسب در مفهوم کلمه یا نحوه تلفظ و به کار گیری آن لغت ، به وجود میآورد ، گاهی اوقات به سختی امکانپذیر و بسیار زمان بر است.
یک فرهنگ لغت خوب برای بچه ها باید دارای ویژگیهای باشد که به برخی از آنها اشاره میکنیم.
1- انگلیسی به انگلیسی باشد.
2- نحوه تلفظ هر کلمه را داشته باشد.
3- برای هر کلمه یک مثال آورده باشد.
4- برای کلمات تصویر داشته باشد.
5- دارای نرم افزار برای نصب باشد.
و مهمتر از همه اینکه توسط موسسات و شرکتهای معتبر منتشر شده باشد . اما برای کودکان استفاده از فرهنگ لغات انگلیسی به انگلیسی ، کار سادهای نیست. حتی گاهی اوقات بزرگترها نیز در استفاده از آن دچار مشکل میشوند. برای این کار بهتر است فرهنگ لغتی که تهیه میکنید حتماً تصویری و نرمافزاری باشد. امروزه به همراه هر فرهنگ لغت یک سی دی نیز ارائه می شود که با نصب آن در رایانه ، افراد قادر خواهند به تلفظ صحیح کلمات دسترسی پیدا کنند و حتی به کمک میکروفن میزان صحت تلفظ خودشان را دریابند . مصور بودن فرهنگ لغت نیز در درک مفاهیم بیشتر کمک خواهد کرد.طبق نظریه یادگیری مشاهدهای «بندورا» کودکان از طریق مشاهده بهتر یاد میگیرند پس در یادگیری زبان دوم نیز مفهوم کلماتی که کودک تصاویر آنها را میبیند بهتر در خاطر کودک باقی میماند.
مزایای استفاده از فرهنگ لغت تصویری
فرهنگ لغتهای تصویری بهترین نمونه آموزش مفاهیم کلمات به کودکان است. اگر کودک شما خواندن یا نوشتن را فراگرفته باشد میتوانید به او کمک کنید مفهوم کلمه را در فرهنگ لغت بیابد و با تصویر آن روبه رو شود. این کار تقریباً شبیه به استفاده از اینترنت است.
برای استفاده از فرهنگ لغت ابتدا روند پیدا کردن کلمات را در کتاب یا نرمافزار به او آموزش دهید. اگر نرم افزا ر فرهنگ لغت را در رایانه خود نصب کنید ، روند یادگیری کودکان سادهتر خواهد بود.
مزایای استفاده از فرهنگ لغت نرمافزاری
بزرگترین مزیت استفاده از فرهنگ لغت نرمافزاری این است که تلفظ هر کلمهای را به صورت ضبط شده یا لهجه اصلی دارد و این امکان را به وجود میآورد تا کودک از ابتدا با تلفظ صحیح کلمه آشنا شود و بعد از تکرار کلمه و گوش کردن به صدای خود ، می تواند تا حد زیادی تلفظ خود را به زبان اصلی نزدیک کند. تصحیح یک تلفظ اشتباه به مراتب بیشتر از زمان یادگیری یک تلفظ سخت زمان خواهد برد. شنیدن تلفظ کلمه با لهجه اصلی نه فقط به تلفظ صحیح کمک میکند بلکه استرسها و تکیههای موجود در کلمات را نیز میآموزد.
این مساله حتی در زبان مادریمان نیز صادق است. به کلمه سادهای مثل «بله» دقت کنید! با توجه به اینکه تکیه ما بر روی «ب» یا «ل» باشد یا اینکه کدام یک از این دو حروف را کشیده و کدام را کوتاهتر تلفظ کنیم مفهوم متفاوتی از همین کلمه برداشت میشود. این تغییر میتواند بله را به صورت خبری یا پرسشی در بیاورد. یکی از مواردی که در یادگیری و فهمیدن زبانهای دیگر اهمیت دارد همین مساله دقت روی استرس، تلفظ، تکیه و تأکید کلمات است.
او میتواند کلمه جدیدی را که به او میآموزید در قسمت جستجو تایپ و با تصویر آن به مفهوم کلمه دست پیدا کند که البته برای جلوگیری از یادگیری اشتباه بهتر است خودتان نیز حتماً در کنار او حضور داشته باشید.
زمانی که کودکتان کلمه و مفهوم آن را آموخت و تصاویر متعددی از آن را مشاهده کرد،از او بخواهید تا کلمه و تصویر آن را در دفتری که به عنوان فرهنگ لغت برای خود تهیه کرده است منتقل کند. هر کلمه در قسمت الفبایی مربوط به خودش نوشته میشود تا دستیابی به آن راحتتر و سریعتر باشد.
در خاتمه به یاد داشته باشید که استفاده از فرهنگ لغت خوب و سایر منابع معتبر به فرزندان شما کمک خواهند کرد تا هر چه سریعتر دانش مقدماتی یادگیری زبان را کامل کرده و برای ورود به سایر بخش های یادگیری آماده شوند.
در عصر حاضر به دلیل گستردگی علوم و توسعه روز افزون تکنولوژی و تولید علم ، ترجمه همه کتب و متون علمی در زمان کوتاه میسر نیست و ترجمه با تاخیر این متون نیز از کار آیی آنها می کاهد و در عصر اطلاعات مطالبی که به روز نیستند جایی در چرخه علم و نشر آن ندارند. بنابراین دانستن زبان انگلیسی یا یک زبان زبان صنعتی و علمی برای کسانی که با علوم مختلف سر و کار دارند امری و ضروری و محتوم است. به همین منظور کلاسها و آموزشگاههای زبانهای خارجی این روز ها مشتریان بیشتری نسبت به سال های قبل دارند و استقبالی که از سوی گروههای مختلف مردم از این آموزشگاهها میشود، همگی نشانگر توجه بیش از حد اقشار مختلف جامعه حتی مردم عادی به دانستن آن حداقل یک زبان خارجی است.
ضریب نفوذ زبانهای خارجی در کشور به حدی رسیده است که دانستن آن یکی از شرایط ضروری موفقیت در امورات مختلف نظیر استخدام در شرکت های معتبر ، گذراندن دوره های علمی ، ورزشی ، داوری ، استفاده از اینترنت ، مسافرت های خارجی ، استفاده از وسایل و تجهیزات و ... می باشد. اما مشکل بزرگ ، نحوه یادگیری زبان و نیروهای مادی و معنوی که در این راه صرف میشود. علی رغم تلاش های شبانه روزی آنگونه که باید و شاید بازده مطلوب به دست نمی آید و اکثراً توفیق چندانی در کسب مهارت های به دست نمی آوردند. چرا آموزش زبان خارجی در کشور ما ناموفق است و علی رغم تلاش ها و برنامه ریزی های مختلف بازده مناسبی به دست نمی آید؟
چرا دانشآموزان و دانشجویان ایرانی پس از دست کم هفت سال یادگیری زبان خارجی در دبیرستانها و در مواردی از دوران ابتدایی و حتی قبل از آن و چند سال در دانشگاه ، عملاً توفیقی در کارشان حاصل نمی شود از بیان سادهترین مکالمات زبان خارجی عاجزند و حتی نمی توانند خود را به یک زبان دیگر معرفی کنند؟
چرا یکی از مشکلات بزرگ آموزش عالی ایران عدم توانایی دانشجویان دانشگاهها و مدارس عالی در استفاده از متون خارجی و لاجرم نزول سطح کیفی آموزش دانشگاهی است؟
بسیاری از افراد ضعف زبان خارجی خود را در ندانستن انبوهی از لغات و کلمات میدانند. برخی دیگر اظهار میدارند که در چند سالی که زبان خواندهاند، به حد کافی قواعد دستوری آن را خوب یاد نگرفتهاند و گروه دیگر میگویند: زبان انگلیسی اصطلاحات زیادی دارد و ما نمیتوانیم آن را یاد بگیریم.
گروهی عدم دسترسی به منابع انسانی و توریست های خارجی می دانند و معتقدند اگر در کشور توریست باشد ما زبان یاد می گیریم.
برخی نیز عدم تبحر در خواندن متون انگلیسی را از دلایل عدم موفقیت خود می دانند.
خلاصه هرکس به نحوی ضعف را احساس میکند در حالی که هیچ وقت از ضعف واقعی حرفی به میان نمیآید. درواقع 10 تا 15 سال زبان خواندن مدت کمی نیست. آن هم در سنینی که انسان آمادگی کافی برای یادگیری دارد. به تجربه ثابت شده است که آنچه دخالت در یادگیری زبان انگلیسی دارد تلفظ زبان است و لهجه خوب. سادهترین کلمات انگلیسی را وقتی یک ایرانی تلفظ میکند برای هیچ یک از خارجیزبانها مفهوم نیست. بسیاری از تلفظها و صداها امروز در زبان انگلیسی وجود ندارد و به کار نمیرود. اما در کلاسهای زبان به دانشآموزان ایرانی آموزش میدهند. درواقع طبیعی است که باید در درجه اول لغت زیادی دانست و قواعد را هم به خوبی فراگرفت اما اگر طرز ادای صحیح کلمات و جملات را بلد نباشیم، چگونه میتوان مفاهیم لغات و جملات را به انگلیسیزبانها تفهیم کرد.
از طرف دیگر روش ایدهآل در آموزش زبان انگلیسی برخورد مستقیم استاد و شاگرد است. استاد باید تدریس را همیشه به زبان مورد نظر ادامه دهد و این کار در صورتی میسر است که از مراحل اولیه آموزش، همین روش به کار گرفته شده باشد. مشکل بسیاری از دانشآموزان زبان انگلیسی در کشور ما این است که افراد در کلاس های مخلف شرکت می کنند و چند سال با روشهای گوناگون و اساتید مختلف و روشهای متفاوت زبان خارجی خواندهاند. مسلماً اگر مدرس زبان انگلیسی یک نفر ایرانی مسلط به زبان باشد که انگلیسی را خیلی خوب بداند، بسیار مفیدتر از یک مدرس خارجی است که در حال یادگیری نحوه تدریس است.
کسی که میخواهد زبان خارجی را درس بدهد در درجه اول باید آن زبان را به خوبی تلفظ کند و به آن مسلط باشد. فقط باز کردن کتاب و تدریس چند قاعده و جمله و کلمه و اصطلاح به دانشآموزان کافی نیست.
شاید این سئوال به اندیشه آدمی خطور کند که آموزش زبان انگلیسی و خارجی و یادگیری آن تا چه حد و تا چه اندازهای برای فارسیزبانان لازم است و آیا روشهای موجود ما را به هدف خواهد رساند؟
پر واضح است که پرداختن به زبان خارجی و یادگیری و آموختن آن یک باید است و زمانه ایجاب میکند که زبان خارجی را بیاموزیم ، چرا که آموختن زبان الزامات فراوان اقتصادی، سیاسی و اجتماعی دارد و ملت و جوانان و دانشآموزان و دانشپژوهان تازهاندیش باید حتماً ذهن خود را به یکی از سلاحهای علمی دنیا مخصوصاً زبان انگلیسی مسلح کنند. در حال حاضر عملاً زبان انگلیسی زبان زنده دنیا است و این یک واقعیت علمی است و باید برای فتح قله های علمی از این ابزار کمک گرفت و کسی نمی تواند منکر این سیستم شود.
به طور مثال اگر در روز 100 عنوان کتاب در زمینههای مختلف در سراسر گیتی منتشر شود حداقل 70 عنوان آن به زبان انگلیسی است و مابقی را زبانهای دیگر تشکیل میدهد. زبان و مخصوصاً زبان انگلیسی امروز پلی است برای رسیدن هر چه زودتر به موفقیت علمی، مخصوصاً در سطح دانشگاهها که حتماً باید دانشجویان رشته های مختلف ، زبان انگلیسی را بدانند. بگذریم از اینکه در شرایط فعلی اگر شخصی در رشته دکترای یکی از شاخههای علمی فارغالتحصیل شود زبان انگلیسی را نمیداند!؟
در دنیای امروز که علم هر لحظه در تغییر و تحول و تکامل است نمیشود بدون داشتن زبان موفق بود و به اهداف ایدهآل و غایی علمی رسید. البته به عقیده گروهی توجه بیش از حد به فراگیری زبانهای خارجی، بیتوجهی به زبان فارسی را سبب شده است و بسیاری از افراد بدون آنکه زبان فارسی را به خوبی بدانند میخواهند زبان انگلیسی را یادبگیرند. و در این مسیر خطری در هجوم پیوسته به یادگیری زبان انگلیسی بیتوجهی به زبان فارسی را موجب شده است. البته شک نیست که زبان فارسی را چون زبان مادری ماست باید بخوبی یاد گرفت و به زیر و بم آن معرفت پیدا نمود. اما اگر در سالهای کودکی و تحصیلات ابتدایی به آموزش زبان فارسی اهمیت زیادی داده شود، چه اشکالی وجود دارد که دانشآموزان ما زبان شیرین فارسی را با زبان انگلیسی هم زمان یاد بگیرند. البته مبحث فوق ذاتاً یک بحث تخصصی است و این مطلب برگرفته از تحقیقی است که در زمینه حضور زبان در محافل علمی و کیفیت آن در ارتقاء سطح علمی جوانان ما احساس شده است. اما مورد مهمی که در پایان این مطلب باید به آن اشاره کرد، هجوم فراوان برای یادگیری زبان است که فرصت مغتنمی را پیش آورده است تا عدهای به فکر تجارت در این راه بیفتند و با تأسیس آموزشگاههای زبان خارجی و گرفتن شهریههای کلان و سرسامآور نه تنها به تهی کردن جیب مردم و دوستداران زبانهای خارجی بپردازند، بلکه لطماتی نیز به نحوه یادگیری زبان وارد کنند. مسلماً کار این نوع مراکز اثرات ناگواری در امر آموزش خواهد داشت و نیروهای مادی و انسانی فراوانی به هدر میرود. چرا که مشاهده شده است تعدادی از این مراکز صلاحیت علمی آموزش زبان انگلیسی را ندارند و نباید به کسانی که توان این صلاحیت را ندارند مجوز لازم را برای دایر کردن آموزشگاههای تدریس زبان داد و باید به نوعی از فعالیت آنها جلوگیری کرد. زیرا در بعضی از این کلاسها مشاهده شده است که شاگرد از استاد خود در فراگیری و دانش این علم بیشتر میداند و هر کسی را نمیتوان به عنوان استاد زبان معرفی کرد در حالی که خود در مرحله شاگردی است. بدیهی است زحمات اساتید واقعی این فن در امر آموزش را نباید فراموش کرد.
وجه تمایز این اساتید را از استقبال مردم برای حضور در کلاس درس آنها در شرایطی میشود احساس کرد که ثمره آن خیلی زودتر از حد معمول شکوفا میشود و به ثمر مینشیند. بنابراین شایسته است مسئولین محترم در اتخاذ شیوه های مدرن و جدید در بحث توسعه آموزش زبان انگلیسی کوشا باشند و با بهره گیری از توان اساتید خبره داخل و خارج کشور ، مسیر دشوار یادگیری زبان انگلیسی را برای نسل جوان هموار سازند تا در رسیدن به قله های پر افتخار تولید علم ، جوان ایرانی مثل گذشته سربلند و پیروز باشد.
به امید آن روز