بسیاری براین باورند که شادی یک انتخاب است. افراد شاد درحالی به راحتی این موضوع را پذیرفتهاند که افراد غمگین بسیار برایشان سخت است که ازحال همیشگی خود خارج شوند و شاد باشند.
اولین قدم به سوی شادبودن این است که بدانیم شادی چیزی است که باید آن را آموخت. این درحالیست که معلمان درمدارس همه چیزرا به شاگردان خود میآموزند به جز نحوة شادزیستن را و این موضوع میتواند بستر شاد نبودن کودکان امروز و بزرگسالان فردا را فراهم کند. درحقیقت شاد بودن را باید پیش ازدوران مدرسه آموخت. به یاد داشته باشید که عضلات صورت شما نیاز به خندیدن وشاد بودن دارند.
همیشه با خود بگویید که برای انجام یک کار راههای متفاوتی وجود دارد و این شما خواهید بود که راه کوتاه تر، سریع تر، آسانتر و شادتر را انتخاب میکنید.
دراین مقاله برآنیم تا به بررسی چند نکته برای شاد زیستن اشاره کنیم:
***
1 - زیاد بخندید:
از زمانهای دور میگفتند که خنده بر هر درد بیدرمان دواست. حال اگر خندیدن برای شما سخت است میتوانید یک مداد را در دهان قراردهید و آن را با دندانهای خود آرام بفشارید. این کافی است چون مغز شما متوجه میشود که عضلات صورت شما به حالت خنده درآمده است و پس ازآن شروع به انتشار هورمون و موادشیمیایی مخصوص شاد بودن در بدن میکند.
2 - آواز بخوانید:
جالب است بدانید که آوازخواندن هم مثل خندیدن عمل میکند و موجب میشود بدن شما مواد شیمیایی را آزاد کند که در نهایت به شادی شما بینجامد. شما میتوانید هنگام رانندگی، درحمام و درهرمحلی که صدای شما دیگران را آزار نمیدهد، به زیرآواز بزنید. هنگامی که پریشان و عصبانی هستید، آواز بخوانید و پس ازآن متوجه میشوید که تمامی احساسات بد، ازشما فاصله میگیرند.
3 - با افراد مثبت معاشرت کنید:
بودن افراد شاد دراطراف شما، موجب خواهد شد، بیآنکه خود متوجه شوید، شاد بودن را بیاموزید. ثابت شده است که افراد شاد در مواجهه با مشکلات از توان بسیار بالاتری برخوردارند و این درحالی است که افراد غمگین حتی در برخی موارد از نصف توانایی?های خود برای غلبه بر چالشها بهره میبرند. از این رو پیشنهاد میشود که افراد اطراف خود را به گونهای انتخاب کنید که زندگیتان آنها را از شما طلب میکند.
4 - قهقهه بزنید:
کارشناسان ابرازعقیده میکنند که خندیدن با صدای بلند(قهقهه) از لبخندزدن بهتر است و به شما کمک میکند تا راحتتر و سریعتر ازمشکلات ومواردی که ناراحتی شما را موجب شدهاند، فاصله بگیرید. اگرنمی توانید به طورطبیعی قهقهه بزنید، وانمود کنید که شاد هستید و به اجبار با صدای بلند بخندید.
5 - فعال باشید:
پرحرکت بودن و یا به اصطلاح فرنگیها ( اکتیو ) بودن شادی را برای شما به ارمغان خواهد آورد. فعالیتهایی را انتخاب کنید که آنها را دوست دارید.
همچنین شما میتوانید با تغییر در برخی عادات وفعالیتهای روزانه خود، شاد باشید. به ورزش مورد علاقه تان بپردازید؛ یوگا کار کنید ودرنهایت به خود بیاموزید و خود را عادت دهید که فعال باشید.
6 - خلاق باشید:
خلاق بودن راه بسیارخوبی برای شاد بودن است. تصورکنید که افراد خلاق که کارهای جالب میکنند پس از به نتیجه رسیدن تلاشهایشان چقدرخوشحال وخرسند میشوند. شما میتوانید نقاشی کنید یا به طراحی بپردازید. ساخت ابزارهای گوناگون نیز میتواند به شاد بودن شما کمک کند. سعی کنید غذاهای جدید را تست کنید و یا باغچه خود را آنگونه که دوست دارید، بیارایید. پـــرورش خلاقیت موجود در شمــا میتواند راهی خوب برای شاد بودن شما باشد.
7 - فکرخود را پرورش دهید:
هنگامی که ناراحت هستید به خود بگویید «این نیز بگذرد» این واژه به شما کمک میکند که به آینده امیدوار باشید و به مرور زمان ذهن شما پس ازمشکلات به صورت خودکار خود را به آینده دلخوش میکند.
8 - مثل کودکان رفتار کنید:
کارهای کودکانه انجام دهید وهمواره به خود بگویید که جوان هستید. بدوید، بپرید و تاب بازی کنید. به یاد داشته باشید که ما به این دلیل که پیرمی شویم، دست از بازی نمیکشیم، بلکه به این علت پیرمی شویم که بازی کردن را کنارمی گذاریم.
9 - مهربان باشید:
به صورت تصادفی کارهایی انجام دهید که مهربانی شما را نشان دهد. این عمل میتواند بسیارساده انجام شود. یک جمله محبت آمیز، پیشنهاد کمک، هدیه دادن و اجازه دادن به یک عابـــر بـــــرای ردشدن ازعـــرض خیابان، اینها میتواند ضمیرناخودآگاه شما را شاد کند.
10 - شکرگزارباشید:
همیشه ازچیزهایی که دارید راضی باشید و داشتههای خود را شکرکنید. بیاموزید که همیشه درقبال چیزی که دریافت میکنید، تشکرکنید. این موضوع موجب میشود تا احساسات منفی ازشما دور شود وشادی را درعمق وجودتان احساس کنید.
11 - خود را آرام کنید:
راهی را بیابید که ازطریق آن آرام میشوید. برخی سعی میکنند با استفاده از تکنیکهای مدیتیشن خود را آرام کنند. برخی دیگر به موسیقی موردعلاقه خود گوش فرامیدهند و عدهای هم به پیاده روی میپردازند. این اقدامات با توجه به روحیه فرد میتواند کمک قابل توجهی به شاد بودن کند.
آخرین بررسیهای موسسه سرطان نشان میدهد که رژیم غذایی سرشار از میوه، مهمترین راه پیشگیری از سرطان است زیرا میوه تنها منابع دارای آهن، املاح معدنی و ویتامینهاست.
کارشناسان تغذیه براین باورند که آب میوهها منابع بسیار خوبی از موادمغذی به حساب میآیند. به عنوان مثال گریپفروت و پرتقال میزان بسیار زیادی ویتامین C در خود دارند. آب هویج حاوی مقدار زیادی ویتامین A به شکل بتاکاروتین است. آب میوهها، منبع بسیار خوبی از مواد معدنی لازم مانند آهن، مس، پتاسیم، سدیم، ید و منیزیم است.
محققان دریافتهاند، مرکبات موادی درخود دارند که دفع سموم را از بدن تسهیل میکنند و در نتیجه احتمال ابتلا به سرطان را کاهش میدهند. انگور حاوی مادهای است که از تخریب DNA سلولها جلوگیری میکند.
آنان معتقدند که برای سالم ماندن، حداقل پنج وعده در روز باید میوه مصرف کرد.
متاسفانه در چند سال اخیر استفاده از آبمیوههای آماده و صنعتی،جایگزین آب میوههای طبیعی شده است. بسیاری از مردم به گمان این که آب میوههای آماده، سالم و مغذی هستند، آنها را مصرف میکنند، در حالی که سخت در اشتباه هستند بررسیها نشان میدهد که در اغلب آبمیوههای آماده فقط 20درصد از عصاره آبمیوههای طبیعی وجود دارد و بقیه این نوشیدنی را آب، شکر، اسید، اسانس و موادنگهدارنده تشکیل میدهد.
همچنین در هر 200میلیلیتر این نوع آبمیوهها تقریباً 3 تا 4 قاشق چایخوری شکر وجود دارد که در هر قاشق حدود 5 گرم قند دیده میشود که هرگرم آن معادل 4 کالری انرژی دارد.
با مصرف این مقدار آبمیوه، معادل 80 کالــــری انرژی وارد بدن میشود که اگر هر روز این مقــــدار انرژی دریــــافت شود، رفته رفته چاقی عارض شده و در پی آن دیــــابت، فشارخون، چربی خون و بیماریهای قلبی ایجاد میشود.
این در حالی است که در بین آبمیوههای آماده، آب انبه، پرتقال و انگور نسبت به آب سیب و آلبالو چاقکنندهتر بوده و موجب افزایش ناگهانی قندخون میشوند. از سوی دیگر این نوع آبمیوهها در اثر حرارت پاستوریزاسیون و تغلیظ در کارخانه ارزش ویتامینی خود را تا حد بسیار زیادی از دست میدهند که حتی در صورت بکارگیری تکنیکهای بسیار عالی آبمیوههای طبیعی قابل قیاس نیستند.
آبمیوههای آماده
مهندس رشید احمدیان، کارشناس ارشد تغذیه درباره آبمیوه طبیعی و تفاوت آن با کنستانتره به گزارشگر ما میگوید: «آب میوه، محصول مایعی از میوه است که نه رقیق شده و نه تخمیر و به آن رنگ و طعمدهنده اضافه شده باشد.
با فشردن میوه، عصاره از پالپ جدا میشود. عصاره شامل ویتامینهای محلول در آب، شکر و بعضی مـــواد معدنی است. قندی که بهطــور طبیعی در عصاره وجود دارد مقدار معینی انرژی تولید میکند. بعضی وقتها شکر اضافی هم به عصاره اضافه میشود که ارزش کالریزایی محصول را افزایش میدهد.
اصطلاح آبمیوه را به محصولی که مستقیماً از میوه بدست آمده باشد میگویند و هم به کنسانتره میوهای که به آن آب و طعم اضافه شده باشد.»
او میافزاید: «برای تولید آبمیوه، نخست میوه را میشویند؛ مواد زاید آن مانند دم، ساقه و هسته را جدا کرده و سپس آن را خرد میکنند. پالپ بدست آمده بعضی وقتها حرارت دیده یا تحت فرآیندهای شیمیایی قرار میگیرند تا میزان محصول بدست آمده افزایش یابد. پس از این، مراحل اولیه آمادهسازی، انجام میشود.»
او مراحل آمادهسازی و تولید آبمیوه آماده را اینگونه شرح میدهد: «پرس پالپ»، برای جلوگیری از اکسیداسیون، این عمل باید سریع انجام شود. اکسیداسیون تأثیر نامطلوبی روی رنگ و طعم دارد.
«فیلتراسیون»، باعث جدا شدن ذرات ناخواسته یا کاهش بار میکروبی یا سلولهای مخمر میشود.
«تغلیظ»، غلیظ کردن عصاره تحت خلاء؛ این کار نگهداری و حملونقل عصاره را آسانتر میکند.
«اسانسگیری»، در هنگام این فرآیند، ممکن است مواد معطر فرار از عصاره خارج شوند که به وسیله دستگاه خاصی دوباره در مخزنی جمع میشوند. از 100 لیتر عصاره یک لیتر آروما بدست میآید. آرومای بدست آمده، دوباره به عصاره بازگردانده میشود.
«پرکردن»، در این مرحله آبمیوه درون بطری پر میشود که در سالهای اخیر با پیشرفتهای حاصل شده در این صنعت برای آب میوههای شفاف، قبل از پرکردن از فرآیند اولترا فیلتراسیون و برای آبمیوههای کدر یا ابری از پاستوریزاسیون یا انجماد شدید استفاده میکنند.
آبمیوهها را به صورت شیرین نشده و شیرین شده (با افزودن شکر) میتوان استفاده کرد. میزان شکر افزوده شده باید براساس قوانین مواد آشامیدنی به آب میوه اضافه شود. همچنین نوشیدنیهای میوهای یا نکتار نیز از انواع دیگر آبمیوهها هستند که این گروه نیز از عصاره میوه یا پالپ بدست میآیند که احتمالاً تغلیظ شدهاند و آب و شکر نیز به آن اضافه میشود. میزان عصاره یا پالپ نیز باید برروی بستهبندی درج شود.
همچنین آبمیوهها و نوشابههای حاصل از آنها به دو نوع زلال (شفاف شده) و کدر (پالپدار) و از نظر میزان میوه طبیعی محتوی آبمیوه و پالپ به سه گروه آبمیوه با میزان میوه طبیعی 100 درصد، نکتار با میزان میوه بسته به نوع 50 تا 25 درصد و در گروه شربت میوهای با محتوی میوه از 6 تا 30 درصد تقسیم میشوند.
مضرات آبمیوههای آماده
دکتر احمد رضا درستی، کارشناس صنایع غذایی درباره مصرف آبمیوههای آماده به گزارشگر ما میگوید: «بررسیها درباره نوشیدنیهایی که به جای آبمیوههای طبیعی عرضه میشوند، نشان میدهد که با وجود ادعای تولیدکنندگان، اغلب آنها فقط دارای 5 تا 10 درصد آبمیوه طبیعی هستند. این در حالی است که بسیاری از مردم میاندیشند که میتوان از آنها به جای آبمیوه طبیـــعی استفاده کرد. اما واقعیت این است که مصرف این نوشیدنیها فقط برای تنوع و تفریح مناسب است و حداکثر برای رفع عطش در فصل گرما.
او میافزاید: «استفاده از این نوشیدنیها نه فقط احتمال چاقی را در افراد بالا میبرد بلکه پوسیدگی دندان را نیز در آنان گسترش میدهد بخصوص در تغذیه کودکان که کودک به جای خوردن میان وعدههای مغذیتری مانند شیر و کیک فقط کمی آب و شکر دریافت میکند.»
او میافزاید: «آبمیوههای آماده روز به روز جای خود را در بین مردم باز میکنند و مصرف آنها بیشتر میشود. بررسیها نشان میدهد که هر ساله در کشور انگلستان 2/2 میلیون لیتر از نوشیدنیهای آماده مصرف میشود؛ یعنی هر نفر حدود 36 لیتر در سال، آبمیوه آماده میخورد.»
مطالعات روی میزان علاقه مردم به طعمهای متنوع آبمیوههای آماده نشان میدهد که فروش نوشیدنیهایی با طعم پرتقال و سیب 70 درصد بیشتر از سایر طعم علاقه مردم را به خود جلب کرده است.
بعد از آنها، آب گوجهفرنگی و گریپفروت، بیشترین فروش را دارند.
این بررسیها نشان میدهند که مردم فقط به دلیل طعم این آبمیوهها را انتخاب نمیکنند، بلکه به دلیل ارزشهای غذایی که شنیدهاند، آنها را انتخاب، خریداری و میل میکنند.
با این حال، مسئولان بهداشتی اعلام کردهاند که به جای این نوشیدنیها، باید فرهنگ مصرف سبزی و میوههای تازه را ترویج کرد.
واقعیت این است که بسیاری از آبمیوههای آماده، بر خلاف انتظار، مملو از ویتامین C نیستند و ویتامین اندکی دارند.
این نوشیدنیها، درصد کمی از ویتامینهای موجود در آبمیوههای طبیعی را دارند. مقدار مواد مغذی آبمیوههای آماده، آنقدر ناچیز است که نیاز روزانه افراد به ویتامینها را تأمین نمیکند و برای جذب ویتامین C بدن، نباید به استفاده از آنها دلخوش کرد.
دکتر درستی با تاکید بر اینکه هرگز نباید مصرف آبمیوههای آماده را در گروههای اصلی مواد غذایی یعنی گروه غلات، لبنیات، میوههای تازه، سبزی و گوشت (قرمز و سفید) جای داد، میافزاید: بررسیهای انجام شده نشان داده است که آبمیوههای آماده از نوشابههای گازدار نیز شکر بیشتری دارند و به همین دلیل اثرات مخربی را بر دندانها خصوصاً در کودکان دارند. در واقع در هر 200 میلیلیتر این نوشیدنیها 3 تا 4 قاشق چایخوری شکر وجود دارد و اگـــر از آنها به جای آب استفاده شود، باعث پوسیدگی دندانها میشوند.
به طور کلی، آبمیوههای آماده از دو راه احتمال پوسیدگی را در دندانها بالا میبرند، نخست آنکه خاصیت اسیدی آبمیوه به همراه شکر موجود در آن باعث ایجاد پلاک در دندانها و در پی آن پوسیدگی دندانها میشود؛ دوم آنکه اسید موجود در آبمیوه، موجب انحلال مینای دندان شده و تخریب هر چه بیشتر دندانها را به دنبال دارد. حتی نوشیدنیهایی که با عنوان کم شکر و یا بدون شیرینی عرضه میشوند، مخرب بوده و نباید از آنها به طور مرتب استفاده کرد.»
او میافزاید: «در هر 200 میلیلیتر از آبمیوههای آماده 3 تا 4 قاشق چایخوری شکر وجود دارد و هر قاشق چایخوری در حدود 5 گرم قند دارد؛ هر گرم قند 4 کالری انرژی دارد و در مجموع مصرف یک پاکت آبمیوه آماده حدود 80 کالری انرژی به بدن میرساند؛ معادل دو قاشق روغن مایع.»
او معتقد است: «دریافت این میزان انرژی مضاعف، رفتهرفته باعث چاقی خواهد شد و متعاقب چاقی، بسیاری از بیماریهای مزمن مانند دیابت، بیماریهای قلبی و عروقی و امثالهم، از راه میرسند. در واقع خیلی از اوقات همین وعدههای کوچک و کمارزش غذایی، مانع از کاهش وزن بدن میشوند و رژیمهای غذایی را با شکست مواجه میکنند!
این نوشیدنیها به جای تأمین مواد مغذی بیشتـــر، کالری فراوانی را به بدن میرساند و در نتیجه اضافه وزن را به همراه دارند.
به همین دلیل، مصرف آبمیوههای طبیعی، آن هم بدون شکر برای همه افراد در هر سنی، اهمیت و ارزش غذایی بیشتری دارند.»
او میگوید: «تحقیقات نشان میدهد کودکانی که نوشیدنیهای شیرین مصرف میکنند در مقایسه با همسالان خود چاقتر هستند و از اضافه وزن مفرط رنج میبرند.کالری اضافی موجود در این نوشیدنیها، عامل بازدارنده کودکان برای مصرف غذایی کمتر نیست.
کودکی که مقادیر زیادی نوشیدنی شیرین مصرف میکند، غذای بیشتری میل کرده و در نتیجه، بیش از حد نیاز، انرژی دریافت میکند.
بنابراین، کودکان دارای اضافه وزن نباید نوشیدنیهای شیرین (چای شیرین و آبمیوههای صنعتــــی) و انواع نوشــــابههای گــــازدار و قندی مصرف کنند.
کودکانی که نوشیدنیهای شیرین مصرف میکنند، تمایل کمتری به مصرف شیر دارند، زیرا طعم شیر را در مقایسه با نوشیدنیهای شیرین دوست ندارند. کودکانی که بیشتر از 360 گرم نوشیدنی شیرین در روز مصرف میکنند، مواد مغذی کمتری، دریافت میکنند.
کاهش ارزش ویتامین
گیتی شادمهر، متخصص تغذیه درباره زیان مصرف آبمیوههای آماده به گزارشگر ما میگوید: «آبمیوههای آماده از قندهای طبیعی درست شدهاند که با پدیده پوسیدگی دندان و چاقی افراد مرتبط هستند.»
او درباره پاستوریزه کردن آبمیوهها میافزاید: «آبمیوه به دو روش پاستوریزه میشود. روش نخست، عبارت از پاستوریزاسیون در ظرف است. آبمیوهها در دمای 70 تا 75 درجه سانتیگراد به مدت 20 دقیقه پاستوریزه میشوند که شرایط تولید و پاستوریزاسیون بسته به ماهیت و حساسیت میوه به حرارت متغیر است. در روش دوم پاستوریزه کردن، آبمیـــوه در فرایند تولید از بین صفحات فلزی که با آب داغ به دمای مورد نظر رسیدهاند، عبور داده میشوند.
تغلیظ و حرارت دادن به آبمیوه در فرآیند تولید آبمیوههای صنعتی به کم شدن ارزش ویتامینی آن میانجامد که حتی با به کارگیری تکنیکهای مناسب و نوین، باز هم با آبمیوههای طبیعی قابل قیاس نیستند. البته نباید فراموش کرد که میوه تازه به مراتب مغذیتر از آبمیوه است.»
او درباره ارزش غذایی آبمیوهها، میافزاید: «به طور کلی آب پرتغال دارای مقادیری ویتامین C، آبانگور منبع غنی از آنتیاکسیدانها، آب انبه سرشار از بتاکاروتن، آب سیب حاوی مواد معدنی و مقداری فیبروپکتین و آب آلبالو دارای بتاکاروتن و ویتامین C است.
هرچقدر فرآیند صنعتی تولید یک ماده غذایی، بیشتر شود به هماناندازه از ارزش غذایی آن کاسته خواهد شد. پس، مقدار مواد مغذی را که با خوردن میوه تازه جذب میشود، هیچگاه از نوشیدن آبمیوه، حاصل نمیشود.
گویند روزی امیری، تیراندازان و کمانداران نامآور شهر و لشکر را به میدانی فراخواند. حلقه انگشتری خود را میان دوشاخه درختی نهاد و گفت: هر کس تیری از میان حلقه بگذراند، خلعتی عظیم پاداش میگیرد.
کمانداران و تیراندازان بنام، تیر در چله کمان نهادند و یک چشم ببستند و نفس در سینه حبس کردند و با هزار دقت، تیر رهانیدند ... اما نشد. ناگهان تیری ناشناس از میان حلقه عبور کرد. همه با حیرت روی به پشت سر برگرداندند و پسری بازیگوش را دیدند که تیروکمانی ابتدایی و دستساز در دست دارد. امیر گفت: آفرین! شاهکار کردی! بیا که تو را بر همه تیراندازان بنام برتری دهم. پسرک همانگونه که پیش میآمد کمان را شکست و چند تکه کرد و زیر پا انداخت. امیر با ناباوری پرسید: این چه کاری بود. چرا کمان بدین گرانقدری را شکستی؟ پسرک گفت: ترسیدم بگویید یک بار دیگر تیر بینداز!
* * *
گاهی آنچه رخ میدهد، نتیجه محاسبه دقیق و دقت و ظرافت و اجرای هنرمندانه و بیعیب و نقص یک برنامه از پیش تعیین شده است. گاهی آنچه رخ میدهد صرفاً یک «رخداد» است؛ یک اتفاق. و این دو از هم متمایز است.
اگرچه هر اتفاق، علتی دارد اما گاه علتش خارج از دایره توان و محاسبه و عمل ماست. علتی است که از مجموعهای دیگر وارد شده و نتیجهای داده است که گاه به نفع ماست و گاه به ضرر ما.
مثلاً وقتی سدی ساخته میشود با همه دقت و ظرایف و محاسبات دقیق و عظمتش، باید سازندگان آنرا تکریم کرد و آن را نشانه شایستگی و لیاقت و کفایت سازندگان آن ومدیران اجرایی دانست و از دولت به خاطر اجرای چنان پروژه عظیمی قدردانی کرد، اما، فیالمثل، میزان آب پشت سد تابعی از حجم بارندگی است. اگر باران نبارد، کسی حق ندارد سازندگان سد و دولت مجری را بیکفایت بداند و اگر باران ببارد نیز بر شایستگی آنان افزوده نمیشود، فقط نتیجه بهتر خواهد بود.
وقتی بانک مرکزی نرخ تورم را در سال گذشته 8/10 درصد اعلام میکند، اگر بدانیم که این اتفاق حاصل برنامهریزی و اجرای دقیق و مدبرانه طرحهای اقتصادی بوده است، باید بر شایستگی مجریان آن احسنت بگوییم و آنها را تکریم کنیم، اما وقتی بدانیم که براساس اصل ساده اقتصادی، «تورم» تابعی از «رونق» است و در شرایطی که رکود بر اقتصاد حاکم است، نرخ تورم خود به خود و طبیعتاً پایین میآید، موضوع متفاوت خواهد شد. تورم، در پایان سال گذشته خیلی پایینتر از سال قبلش بود، به همین دلیل که رشد اقتصادی نیز در سال گذشته بسیار پایینتر از سال قبلش بود. وقتی از 8 درصد نرخ رشد اقتصادی پیشبینی شده، کمتر از 5/1 درصد تحقق مییابد، این به معنای رکود شدید در اقتصاد است و هیچ دولتی نیز، در شرایط رکود شدید، حتی اگر بخواهد نمیتواند تورم را افزایش دهد!
اگر بشنویم که تولید ناخالص داخلی طی چهار ـ پنج سال اخیر بیش از دو برابر شده و به رقم 400 میلیارد دلار رسیده است، البته خوشحال میشویم، اما وقتی میبینیم در همین مدت بهای نفت بیش از 3 برابر شده و این رشد، نه حاصل فراست و نبوغ و برنامهریزی که محصول اتفاقاتی جهانی است، دیگر نمیتوانیم به اندازه قبل خوشحال باشیم.
به هر حال، گاهی اتفاقاتی «پیش میآید» که به نفع ماست و ما را خوشحال میکند، اما نمیتواند و نباید ما را مغرور کند، چه این اتفاق، نه حاصل درایت و دقت و تلاش ما، که حاصل عواملی خارج از اختیار ماست. ساختن سد و مهار آب را میتوان به دانش و درایت خود نسبت داد و از آن احساس غرور کرد و حتی به دنیا فخر فروخت، اما از بارش باران فقط میتوان خوشحال بود، نه مغرور. از گران شدن نفت میتوان خوشحال بود، اما نمیتوان مغرور شد. چرا که اتفاقی خارج از اراده و اختیار ماست همانطور که رکود جهانی و لاجرم رکود اقتصادی کشور باعث کاهش نرخ تورم میشود که شد! اگر مدیری بخواهد فرصتطلبانه، کاهش تورم را به حساب خودش بگذارد باید مسوولیت رکود و کاهش نرخ رشد اقتصادی را هم بپذیرد.
چه خوب است که همه مدیران و کارشناسان کشور در «نسبت وابستگی اتفاقات با توان، برنامه و شایستگی خود» واقعنگر و صادق باشند. اینگونه باشد، نیازی به کمان شکستن نیست!
علیرضا خانی
معمولاً تا قبل از عقد، افرادی که با هم نامزد هستند، دردسرهای کمتری دارند، دعواهای کمتری و البته فشار و تنش کمتری. بعد از عقد و رسمی شدن رابطه تا وقتی زیر یک سقف نرفتهاند هم باز اوضاع میتواند خیلی بد پیش نرود. کمی اختلاف سر مراسم البته معمولاً کم کم رویهی دیگر زندگی را نشان میدهد. اما بعد از عروسی مشکلات از راه میرسند، انتظاراتی که هر یک از طرفین از همدیگر دارند، انتظاراتی که خانوادههای دو طرف دارند، مسائل و مشکلات مالی و... شاید به نظر، این مسائل خیلی مشخص باشند اما تا وقتی دقیقاً ندانیم از کجا آمدهاند، معمولاً آمادگی لازم برای روبرو شدن با آنها را نداریم.
روانشناسانی به نام کارتر و مک گولدریکاین منابع استرس برای افراد را به سه دستهی اصـلی تقسیم میکنند؛ عــــوامل تنش زای عمودی، افقی و سیستمی. دستهی اول منابع فشار و استرس، یعنی عوامل تنش زای عمودی به مسائلی گفته میشود که هر کدام از زوجین از زندگی قبلی خود به خانوادهی جدید میآورند. به عنوان مثال همهی ما قبل از ازدواج تصوراتی در مورد زندگی مشترک و نقش هر کدام از همسران داریم.
به عنوان مثال ممکن است باور ما این باشد که مسؤولیت نگهداری از بچهها در خانه کاملاً به عهدهی مادر آنهاست و یا تصور کنیم که شوهر خوب فردی است که در زمان برنامهریزی برای اوقات فراغت تنها نظرات دیگران را در نظر گرفته و خودش برنامهی خاصی برای آن زمان نداشته باشد.
بخش دیگری از عوامل تنش زای عمودی، خیالپردازیها و اسطورههایی است که ما در مورد رابطهی همسران داریم. به عنوان مثال برخی از افراد ممکن است چنین تصور کنند که نشانهی دوست داشتن همسر این است که فرد هیچ وقت از دست همسرش عصبانی نمیشود و یا از او خسته و دلگیر نمیشود.
البته این بخش تنها محدود به این مورد نیست، بلکه هر آنچه که در ذهن ما در مورد زندگی مشترک به وجود آمده و ما آن را با خود به زندگی جدیدمان میآوریم، جزو این گروه است.
اهمیت آشنایی با این موارد در این است که زمان ازدواج، این را باید در نظر بگیریم که همسر آیندهی ما نیز درست مثل ما میراثی با خود به زندگی مشترک ما میآورد. و نکتهی دوم این است که آشنایی با این تصورات به ما اجازه میدهد محدودیتهای خودمان را بشناسیم و بهتر بتوانیم تصورات غیرمنطقی خودمان را اصلاح کنیم.
همزمان با بله گفتن
دستهی دوم عوامل تنش زا در زندگی مشترک مربوط به حوادث و تغییراتی است که در طول زندگی مشترک برای بسیاری از افراد روی میدهد. این بخش با عنوان عوامل تنش زای افقی معرفی میشود. معمولاً از زمان تشکیل و در طول هر زندگی مشترکی، مسائلی پیش میآید که چه ما بخواهیم و چه نخواهیم استرس و فشاری را به ما وارد میکنند.
این مسائل همیشه مشکلات و حوادث منفی نیستند و شامل تغییرات مثبت نیز میباشند. به عنوان مثال بچهدار شدن یکی از این موارد است که فشار زیادی را چه از نظر روانی و چه اقتصادی به خانواده میتواند تحمیل کرده و در روابط همسران نیز تغییرات زیادی را ایجاد کند. خرید خانه، تغییر مکان، بچهدار شدن، فرستادن بچهها به مدرسه و دانشگاه، ازدواج بچهها و خالی شدن خانه. البته این مثالها شامل مواردی است که تغییرات تا حدی قابل پیشبینی بوده و بنابراین معمولاً قبل از پیش آمدن آنها تا حدی خودمان را برای مقابله با آنها آماده میکنیم. اما در همین بخش دستهی دومی از حوادث نیز وجود دارد که نمیتوانیم آنها را پیشبینی کنیم. به عنوان مثال بیماری همسر، مرگ غیرمنتظرهی همسر یا از دست دادن فرزند.
در رابطه با بخش اول معمولاً بالا بردن آگاهی و کسب اطلاعات لازم در مورد آنها، قبل از اینکه با تغییر روبرو شویم، کمک زیادی به ما در حفظ آرامش و کنار آمدن بهتر با آنها میکند. البته در این دسته مانند دستهی دوم، یعنی حوادث غیرقابل پیشبینی، یادگیری برخی مهارتها قبل از مواجهه با مساله بسیار مفید است. به عنوان مثال روشهای آرامسازی یا مهارت حل مساله علاوه بر اینکه در مورد دستهی اول بسیار کارآمد است در مواجهه با دستهی دوم نیز کمک بسیار خوبی برای ما محسوب میشود.
لایههای پنهان اطراف ما
دستهی سوم عوامل تنش زای محیطی شامل مواردی است که به صورت دائم از محیط اطراف وارد زندگی ما میشود. این بخش از عوامل تنش زا را که از محیط اطراف به ما وارد میشود، به عوامل تنش زای سیستم- سطح معروفند. سیستمها و محیطهای اطراف زندگی مشترک ما مسائلی را وارد زندگی ما میکنند که میتواند باعث ایجاد فشار و حتی به وجود آمدن مشکل شود. همهی ما به غیر از نقشی که در خانوادهی خود داریم، عضو سیستمها و زیرمجموعههای دیگری هستیم و وظایف و نقشهایی هم در آن مجموعهها داریم. بسیاری از ما شاغلیم. دوستانی داریم و اقوام و آشنایانی. در قبال خانوادهی اصلی و والدینمان مسؤولیتهایی داریم و ممکن است عضو کلاسها یا مجموعههای دیگر باشیم. عقاید سیاسی خاصی داشته باشیم و یا در گروههای اجتماعی و فرهنگی عضو باشیم. ممکن است بعد از ازدواج به دنبال ادامه تحصیل باشیم و یا در اوقات فراغت خودمان به کلاسهایی برویم و فعالیتهایی را انجام دهیم.
از طرف دیگر فرهنگ، آداب و رسوم و مذهب از ما انتظاراتی دارد. البته گاهی اوقات فرهنگ و آداب و رسوم دردسرهای زیادی میتواند برای افراد ایجاد کند، به عنوان مثال ماجرای گرفتن مراسم عروسی میتواند در بعضی موارد تبدیل به دردسرهای زیادی شود؛ زمانی که یکی از طرفین تمایل به برگزاری مراسمی مفصل دارد و طرف دیگر طرفدار برگزاری ساده مراسم است.
بسیاری افراد تصور میکنند که بهترین راه مواجهه با این بخش مواجه نشدن با آن است! به عنوان مثال بهتر است در زمان انتخاب همسر در زمینهی فرهنگ و آداب و رسوم همسری شبیه خودمان انتخاب کنیم اما اگر تصور میکنید که با انتخاب فردی شبیه خودمان همهی مشکلات حل میشود، سخت در اشتباهید. در رابطه با سایر زمینهها نیز هر چند بهتر است سعی کنیم با انتخاب همسری با سلایق و عقاید شبیه به خودمان و کسی که بتواند دغدغهها و سایر وظایف ما را به رسمیت بشناسد اما این کافی نیست. صحبت و گفتگو با همسر برای درک و پذیرش عقاید متفاوت و به توافق رسیدن البته کار آسانی نیست اما غیر ممکن نیز نیست.
البته بد نیست بدانید که گاهی اوقات خود این به توافق رسیدن میتواند باعث ایجاد فشار شود، چرا که لازم است همسران هر کدام بخشی از باورهای قدیمی خود را کنار بگذارند و مسائلی را بپذیرند که شاید چندان برایشان خوشایند نباشد. اما مطمئن باشید این جنگ اول بسیار بهتر از صلح آخر خواهد بود.
میل به دوست داشته شدن، غریزه نکویی است و انسانی که این میل در درون او قویتر است، مدام دلش میخواهد و میکوشد تا کارها و رفتارهایی انجام و نشان دهد که نزد دیگران محبوبیت یابد و این امر، فیحد ذاته، غریزه و فطرتی مثبت است. چه بسا، بزرگانی در تاریخ، که حتی ماهیتی ایدئولوژیک و مکتبی نداشتهاند، برای کسب این «محبوبیت» منشاء خدمات گرانقدر و خیرات گهرباری برای جامعه و نسل خود شدهاند و ثمرات غریزه میل به محبوبیت یک فرد، نسلهایی را بهرهمند و شکوفا کرده است.
این میل، از منظر روانشناسی اجتماعی در زمره غرایزی است که به «غرایز حیات» موسومند، همانطور که میل به لذت، میل به عزت و میل به قدرت در زمره این دسته غرایزند و این امیال نه فقط در «افراد» که در «گروههای انسانی» نیز عینیت دارد. مثلاً یک حزب، که طبق تعریف، باید تلاش کند تا در چارچوب قوانین، به رأس هرم قدرت برسد، نه فقط میل، بلکه نیاز به محبوبیت دارد و این میل و نیاز، به هیچ روی مذموم نیست. به همان سان، دولت نیز به محبوبیت علاقهمند و نیازمند است و هیچکس، دولت را ـ به عنوان یک گروه و تشکل سیاسی ـ به خاطر میل به محبوبیت نباید و نمیتواند سرزنش کند. واقعاً چه اشکالی دارد که یک دولت، در کنار همه کارها و تلاشها و برنامهریزیهای دقیق و تعریف شده، گهگاه رفتار و حرکاتی داشته باشد که از آن، میل به محبوبیت آشکارا به چشم بیاید؟ کسانی که این رفتار را برای دولت یا هر گروه و حزبی، مذموم بدانند، واقعاً از دایره انصاف خارجاند.
در آن سو نیز، بدیهی است کسب محبوبیت تا آنگاه موجه است که به منافع و زندگی دیگران آسیبی وارد نکند و از دیدگاه سیاسی و اجتماعی میتوان به آسانی و اطمینان گفت حدّ مجاز کسب محبوبیت «آسیب نرساندن به منافع ملی» است.
خبر گشایش صندوق آتیه فرزندان، که روز چهارشنبه در سفر رئیس جمهوری به ارومیه و توسط خود وی اعلام شد، به راستی یکی از جالبترین و شگفتانگیزترین اخبار سالهای اخیر بود. اگرچه، نیمه آبان پارسال، معاون اول رئیس جمهوری چنین خبری را بهصورت کلی گفته بود، اما شاید آن زمان کمتر کسی باور میکرد این خبر جنبه عینی و اجرایی یابد، هرچند هنوز نیز باورپذیر نمینماید.
براساس این طرح و بنا به گفته رئیس دولت، دولت از این پس در ازای تولد هر فرزند یک میلیون تومان هدیه (جایزه) میدهد و این مبلغ را در حسابی واریز میکند و هر سال نیز 100 هزار تومان به آن میافزاید و خانواده فرزند نیز هر ماه 20 هزار تومان به حساب مزبور واریز میکند. سود بانکی هم به حساب تعلق میگیرد و این روند ادامه مییابد تا زمانی که آن مولود به سن جوانی (هجده?سالگی) برسد. در آن موقع 120 میلیون تومان در آن حساب جمع شده است که هزینه ازدواج، اشتغال و مسکن آن جوان است. البته هنگام اعلام این موضوع جمعیت شنونده شور و اشتیاق و هیجان نشان دادند چرا که نفس خبر دریافت یا تعلق گرفتن جایزه موجب وجد و خوشحالی میشود و این امری نسبتاً طبیعی است. اما وقتی با دقت و وسواس و به دور از شور و التهاب و هیجان، موضوع را یکبار دیگر مرور میکنیم چند پرسش بسیار اساسی به ذهن میآید که چنانچه پاسخی برای آن نباشد، آدم حس میکند پای در «وادی حیرت» نهاده و از آن خارج نخواهد شد.
یکم ـ چگونه باور کنیم در کشوری که جمعیتش فقط طی سه دهه بیش از دو برابر شده و از 35 میلیون نفر به قریب 75 میلیون نفر رسیده است، میشود سیاست مشوق رشد جمعیت اجرا کرد؟ در شرایطی که در همه کشورهای درحال توسعه ـ بلااستثناء سیاست کنترل موالید و تحدید جمعیت در حال اجراست و این موضوع، نه به سلیقه دولتها، بلکه به عنوان تجربه بشری و الزام عملی پذیرفته شده است، براساس کدام «برداشت»، «تحلیل» یا «هدفی» این سیاست معکوس به اجرا گذاشته میشود؟
دوم ـ سال گذشته حدود یک میلیون و 350 هزار نوزاد در ایران متولد شد. حتی با فرض این که امسال نیز آمار همین باشد (که عملاً این طور نخواهد بود و افزایش خواهد یافت) دولت برای واریز یک میلیون تومان به ازای هر نوزاد، به 1350 میلیارد تومان پول نیاز دارد. این مبلغ که حدود 7درصد بودجه هدفمندی یارانههاست، آیا از محل همین بودجه تأمین میشود؟ اگر آری با کدام توجیه؟ بدیهی است، دولت پرداخت این پول را نمیتواند به 18 یا 20 سال دیگر موکول کند چون نرخ سود بانکی نیز در آن لحاظ شده و این بدان معناست که دولت باید این پول را واقعاً به بانک واریز کند.
سوم ـ دولت طرحی را اجرا میکند که مصوبه مجلس ندارد و دست کم 18 سال دیگر نتیجه خواهد داد. چه دلیل و تضمینی وجود دارد که دولتهای بعدی چنین طرحی را اجرا کنند و اساساً به آن باور داشته باشند؟
چهارم ـ به نظر میرسد محاسبه این طرح اشکال اساسی ریاضی دارد. «یک میلیون تومان جایزه اولیه به?علاوه سالانه 100 هزار تومان جایزه دولت بهعلاوه ماهانه 20 هزار تومان پسانداز والدین بهعلاوه سود بانکی» پس از 18 یا 20 سال، بیش از 30 میلیون تومان نمیشود. معلوم نیست عدد 120 میلیون تومان از کجا آمده است؟
پنجم ـ به فرض آنکه عدد 120 میلیون تومان تحقق یابد (که نمییابد) 20 سال دیگر این مبلغ چه میزان قدرت خرید دارد؟ قطعاً بسیار ناچیز.
چنانچه تورم، کم و بیش در حد و حدود فعلی بماند ـکه لااقل در سالهای آغازین هدفمند کردن یارانهها بیشتر هم خواهد شد ـ در این صورت قدرت خرید آن پول، در 20 سال آینده، بهقدری ناچیز خواهد بود که نه فقط هزینه «سرمایه اشتغال»، «ازدواج» و «مسکن» را فراهم نمیکند، بلکه هرگز هزینه یکی از آن سه بخش را هم فراهم نخواهد کرد. اما به فرض آنکه تورم کاسته شود یا حتی به صفر برسد و قدرت خرید پول کم و بیش حفظ شود، در آن صورت اساساً آن مبلغ «وجود» نخواهد داشت. چرا؟ چون نرخ سود بانکی تابعی از تورم است و اگر تورم نباشد، سود بانکی هم نخواهد بود. پس موجودی حساب آتیه فرزندان، پس از 18 سال میشود 7 میلیون و 120 هزار تومان.
ششم ـ در شرایطی که جوانان امروز بر زمین ماندهاند و در هر سه حوزه ازدواج و اشتغال و مسکن، مشکلات اساسی دارند، اساساً چه «نیاز» و «ضرورتی» است که برای جوانان 20 سال دیگر چنین طرحی را اجرا کنیم؟! اگر پولی هست چرا به اطفالی بدهیم که نه نیاز فوری دارند و نه اختیار بهرهمندی. چرا به جای دادن این پول به «بیست?سالههای 20 سال دیگر»، به بیست سالههای امروز نمیدهیم؟ اما اگر پولی نیست، چرا میل به چنین هزینههایی داریم که میتواند پیامدهای هولناک انفجار جمعیت و تشدید زاد و ولد و «چرخه فقر» بخصوص در فقیرترین اقشار جامعه را به دنبال داشته باشد.
هزینه این میل را چه کسانی خواهند پرداخت؟