معمولاً تا قبل از عقد، افرادی که با هم نامزد هستند، دردسرهای کمتری دارند، دعواهای کمتری و البته فشار و تنش کمتری. بعد از عقد و رسمی شدن رابطه تا وقتی زیر یک سقف نرفتهاند هم باز اوضاع میتواند خیلی بد پیش نرود. کمی اختلاف سر مراسم البته معمولاً کم کم رویهی دیگر زندگی را نشان میدهد. اما بعد از عروسی مشکلات از راه میرسند، انتظاراتی که هر یک از طرفین از همدیگر دارند، انتظاراتی که خانوادههای دو طرف دارند، مسائل و مشکلات مالی و... شاید به نظر، این مسائل خیلی مشخص باشند اما تا وقتی دقیقاً ندانیم از کجا آمدهاند، معمولاً آمادگی لازم برای روبرو شدن با آنها را نداریم.
روانشناسانی به نام کارتر و مک گولدریکاین منابع استرس برای افراد را به سه دستهی اصـلی تقسیم میکنند؛ عــــوامل تنش زای عمودی، افقی و سیستمی. دستهی اول منابع فشار و استرس، یعنی عوامل تنش زای عمودی به مسائلی گفته میشود که هر کدام از زوجین از زندگی قبلی خود به خانوادهی جدید میآورند. به عنوان مثال همهی ما قبل از ازدواج تصوراتی در مورد زندگی مشترک و نقش هر کدام از همسران داریم.
به عنوان مثال ممکن است باور ما این باشد که مسؤولیت نگهداری از بچهها در خانه کاملاً به عهدهی مادر آنهاست و یا تصور کنیم که شوهر خوب فردی است که در زمان برنامهریزی برای اوقات فراغت تنها نظرات دیگران را در نظر گرفته و خودش برنامهی خاصی برای آن زمان نداشته باشد.
بخش دیگری از عوامل تنش زای عمودی، خیالپردازیها و اسطورههایی است که ما در مورد رابطهی همسران داریم. به عنوان مثال برخی از افراد ممکن است چنین تصور کنند که نشانهی دوست داشتن همسر این است که فرد هیچ وقت از دست همسرش عصبانی نمیشود و یا از او خسته و دلگیر نمیشود.
البته این بخش تنها محدود به این مورد نیست، بلکه هر آنچه که در ذهن ما در مورد زندگی مشترک به وجود آمده و ما آن را با خود به زندگی جدیدمان میآوریم، جزو این گروه است.
اهمیت آشنایی با این موارد در این است که زمان ازدواج، این را باید در نظر بگیریم که همسر آیندهی ما نیز درست مثل ما میراثی با خود به زندگی مشترک ما میآورد. و نکتهی دوم این است که آشنایی با این تصورات به ما اجازه میدهد محدودیتهای خودمان را بشناسیم و بهتر بتوانیم تصورات غیرمنطقی خودمان را اصلاح کنیم.
همزمان با بله گفتن
دستهی دوم عوامل تنش زا در زندگی مشترک مربوط به حوادث و تغییراتی است که در طول زندگی مشترک برای بسیاری از افراد روی میدهد. این بخش با عنوان عوامل تنش زای افقی معرفی میشود. معمولاً از زمان تشکیل و در طول هر زندگی مشترکی، مسائلی پیش میآید که چه ما بخواهیم و چه نخواهیم استرس و فشاری را به ما وارد میکنند.
این مسائل همیشه مشکلات و حوادث منفی نیستند و شامل تغییرات مثبت نیز میباشند. به عنوان مثال بچهدار شدن یکی از این موارد است که فشار زیادی را چه از نظر روانی و چه اقتصادی به خانواده میتواند تحمیل کرده و در روابط همسران نیز تغییرات زیادی را ایجاد کند. خرید خانه، تغییر مکان، بچهدار شدن، فرستادن بچهها به مدرسه و دانشگاه، ازدواج بچهها و خالی شدن خانه. البته این مثالها شامل مواردی است که تغییرات تا حدی قابل پیشبینی بوده و بنابراین معمولاً قبل از پیش آمدن آنها تا حدی خودمان را برای مقابله با آنها آماده میکنیم. اما در همین بخش دستهی دومی از حوادث نیز وجود دارد که نمیتوانیم آنها را پیشبینی کنیم. به عنوان مثال بیماری همسر، مرگ غیرمنتظرهی همسر یا از دست دادن فرزند.
در رابطه با بخش اول معمولاً بالا بردن آگاهی و کسب اطلاعات لازم در مورد آنها، قبل از اینکه با تغییر روبرو شویم، کمک زیادی به ما در حفظ آرامش و کنار آمدن بهتر با آنها میکند. البته در این دسته مانند دستهی دوم، یعنی حوادث غیرقابل پیشبینی، یادگیری برخی مهارتها قبل از مواجهه با مساله بسیار مفید است. به عنوان مثال روشهای آرامسازی یا مهارت حل مساله علاوه بر اینکه در مورد دستهی اول بسیار کارآمد است در مواجهه با دستهی دوم نیز کمک بسیار خوبی برای ما محسوب میشود.
لایههای پنهان اطراف ما
دستهی سوم عوامل تنش زای محیطی شامل مواردی است که به صورت دائم از محیط اطراف وارد زندگی ما میشود. این بخش از عوامل تنش زا را که از محیط اطراف به ما وارد میشود، به عوامل تنش زای سیستم- سطح معروفند. سیستمها و محیطهای اطراف زندگی مشترک ما مسائلی را وارد زندگی ما میکنند که میتواند باعث ایجاد فشار و حتی به وجود آمدن مشکل شود. همهی ما به غیر از نقشی که در خانوادهی خود داریم، عضو سیستمها و زیرمجموعههای دیگری هستیم و وظایف و نقشهایی هم در آن مجموعهها داریم. بسیاری از ما شاغلیم. دوستانی داریم و اقوام و آشنایانی. در قبال خانوادهی اصلی و والدینمان مسؤولیتهایی داریم و ممکن است عضو کلاسها یا مجموعههای دیگر باشیم. عقاید سیاسی خاصی داشته باشیم و یا در گروههای اجتماعی و فرهنگی عضو باشیم. ممکن است بعد از ازدواج به دنبال ادامه تحصیل باشیم و یا در اوقات فراغت خودمان به کلاسهایی برویم و فعالیتهایی را انجام دهیم.
از طرف دیگر فرهنگ، آداب و رسوم و مذهب از ما انتظاراتی دارد. البته گاهی اوقات فرهنگ و آداب و رسوم دردسرهای زیادی میتواند برای افراد ایجاد کند، به عنوان مثال ماجرای گرفتن مراسم عروسی میتواند در بعضی موارد تبدیل به دردسرهای زیادی شود؛ زمانی که یکی از طرفین تمایل به برگزاری مراسمی مفصل دارد و طرف دیگر طرفدار برگزاری ساده مراسم است.
بسیاری افراد تصور میکنند که بهترین راه مواجهه با این بخش مواجه نشدن با آن است! به عنوان مثال بهتر است در زمان انتخاب همسر در زمینهی فرهنگ و آداب و رسوم همسری شبیه خودمان انتخاب کنیم اما اگر تصور میکنید که با انتخاب فردی شبیه خودمان همهی مشکلات حل میشود، سخت در اشتباهید. در رابطه با سایر زمینهها نیز هر چند بهتر است سعی کنیم با انتخاب همسری با سلایق و عقاید شبیه به خودمان و کسی که بتواند دغدغهها و سایر وظایف ما را به رسمیت بشناسد اما این کافی نیست. صحبت و گفتگو با همسر برای درک و پذیرش عقاید متفاوت و به توافق رسیدن البته کار آسانی نیست اما غیر ممکن نیز نیست.
البته بد نیست بدانید که گاهی اوقات خود این به توافق رسیدن میتواند باعث ایجاد فشار شود، چرا که لازم است همسران هر کدام بخشی از باورهای قدیمی خود را کنار بگذارند و مسائلی را بپذیرند که شاید چندان برایشان خوشایند نباشد. اما مطمئن باشید این جنگ اول بسیار بهتر از صلح آخر خواهد بود.