اگرچه بر خلاف گذشته در جامعه فعلی، مقام و منزلت معلم در ظاهر و از نظر مادی چندان رفیع و عظیم نیست، ولی باید اذعان کرد که جایگاه معلم در باطن و از لحاظ معنوی همچنان مهم و اساسی است. زیرا نقش معلم در اجتماع یک نقش کلیدی است و میتواند در سرنوشت یک جامعه، پیشرفت و انحطاط آن و سعادت و بقای یک کشور به طور مستقیم و غیرمستقیم موثر واقع شود. نگاهی به گذشته نشان میدهد که معلمان در ترقی و پیشرفت و یا برعکس در تنزل و بدبختی جوامع اثرات بسیار قابل توجهی داشتهاند. از آنجا که تربیت عمدی کودکان بیشتر در مدرسه و به دست معلمان صورت میگیرد، بنابراین مسئولان امر باید در انتخاب و گزینش معلم، دقت و وسواس بیشتری به خرج دهند و بخصوص سلامت روانی معلم باید فوقالعاده مورد نظر اولیای آموزش و پرورش باشد، زیرا دانشآموزان نه فقط مطالبی را که مستقیماً توسط معلم گفته میشود میآموزند، بلکه رفتار، حرکات، نگرشها، مهارتها و خلاصه کل شخصیت معلم در آنها اثر میگذارد.
روانشناسان عقیده دارند هر مشکل و اتفاقی که در زندگی کودک روی میدهد، اثری از خود در او بجا میگذارد و میتواند در زندگی آینده کودک، به شدت موثر واقع شود. اگر رفتار خانواده و معلمان با کودک براساس اصول صحیح تربیتی و به شکلی مناسب انجام گیرد، اثر بسیار مطلوبی در رشد و تکامل شخصیت او خواهد گذاشت و در غیراین صورت زمینه انحراف، ناهنجاری و بزهکاری کودک را فراهم میکند. پدر، مادر، معلم و اولیای مدرسه از نخستین کسانی هستند که کودک را تحت تاثیر قرار میدهند. بنابراین شناخت معلم از دانشآموزان سبب میشود که در روابط خود با آنها، شرایط، استعداد، وضعیت خانوادگی و غیره، هر کدام را جداگانه در نظر بگیرد و بر همان اساس با آنها رفتار کند و بویژه به تفاوتهای فردی که یکی از اصول اساسی در تعلیم و تربیت است، توجه دقیق داشته باشد. همچنین معلم باید با خصوصیات رشد و احتیاجات فراگیرندگان در هر یک از دورههای تحصیلی آشنا باشد، زیرا هیچ معلمی نمیتواند بدون شناخت دانشآموزان از لحاظ رشد ذهنی، عاطفی، روانی و اجتماعی در تدریس خود موفقیتی را کسب کند. به کارگیری شیوههای صحیح تربیتی توسط معلم باعث میشود که نه فقط شخصیت دانشآموزان به خوبی پرورش یابد، بلکه از ایجاد بسیاری از عقدهها، فشارها، اختلالات عصبی ـ روانی و مشکلات رفتاری در آنها نیز جلوگیری خواهد شد. در نتیجه میتوان گفت نقش معلم در تربیت کودکان و پرورش نسل آینده در هر کشوری بسیار مهم و اساسی است و این امر در صورتی تحقق پیدا خواهد کرد که مقام و منزلت معلم ارتقاء یابد و مشکلات مادی و دغدغههای فکری او به نحوی شایسته بر طرف شود. اگرچه مشخصات یک معلم خوب و موفق در موقعیتها و محیطهای مختلف متفاوت است، ولی با این حال معلمان خوب ویژگیهای مشترکی نیز دارند و این گزارش مهمترین صفات و خصوصیات آنها را مورد بررسی قرار داده است.
ویژگیها و مشخصات یک معلم خوب و موفق
یک معلم خوب و موفق باید از مشخصات و ویژگیهای خاصی برخوردار باشد، یعنی اولاً آمادگی کافی و صلاحیت لازم برای احراز شغل معلمی را داشته باشد، ثانیاً بتواند نیازها و خواستهای دانشآموزان را بخوبی برآورده کند و ثالثاً وظایف خود را از نظر سازمان و تشکیلات مدرسه به درستی انجام دهد که در اینجا به مهمترین آنها اشاره میشود:
1- از لحاظ جسمانی سالم و قوی باشد
معلم در صورتی میتواند وظیفه خود را به خوبی انجام دهد که از سلامت جسمانی برخوردار باشد. معلمی که سالم نیست و از لحاظ جسمانی مشکل دارد، نمیتواند مرتب و منظم باشد، درست فکر کند، تصمیمات صحیح بگیرد و قوانین و مقررات را به درستی اجرا کند. تحقیقات روانشناسی ثابت کرده است، که بین روح و جسم انسان، ارتباط کامل برقرار است و آنها متقابلاً بر هم تاثیر میگذارند. بنابراین کسی که از لحاظ جسمی مشکل دارد، نمیتواند از روح و روان سالمی برخوردار باشد، زیرا قدما گفتهاند: عقل سالم در بدن سالم است. معلمی که تندرست نیست، قوای عقلی سالمی نیز ندارد، مسائل و موضوعات را خوب درک نمیکند و ذهن و حواسش مغشوش و پراکنده است. چنین معلمی در کلاس، آشفته و ناراحت و افسرده است و پیوسته به آینده مجهول خود فکر میکند. معلمی که همیشه با چهره پریشان و مغموم به کلاس میرود، قطعاً شاگردان خود را تحت تاثیر قرار میدهدو روح و روان آنها را نیز افسرده و مکدر میکند.
2- از روح و روان سالمی برخوردار باشد
سلامت عاطفی و روانی معلم، نقش عمدهای در موفقیت او در تدریس دارد. معلمی که خود شخصیت و رفتار متعادل و مناسبی در کلاس درس ندارد، نباید از دانشآموزان خود توقع رفتار مطلوب و شایسته را داشته باشد. تماس نزدیک معلم با دانشآموزان و نفوذی که بر آنها دارد، نقش مهمی در سلامت فکری و روانی آنها ایفا میکند. این تاثیر و نفوذ رفتار معلم در دانشآموز، ممکن است بطور مستقیم یا غیرمستقیم صورت پذیرد و به صورتهای گوناگون مانند تقلید، الگوسازی و گاهی همانند سازی بروز کند. نظر به اینکه شخصیت دانشآموزان هنوز شکل نگرفته است، اثرپذیرتر هستند و عدم تعادل روانی معلم اثرهای بدی در آنها خواهد گذاشت. معلمی که به خشم دچار است، در مقابل کمترین مشکل و یا کوچکترین اتفاقی عصبانی خواهد شد. دقت و توجه معلم در حالت عصبانیت بسیار کم میشود و عقل و ذهنش کارایی لازم را ندارد و ممکن است دست به اعمالی بزند که عاقبت و نتیجه بسیار ناخوشایندی داشته باشد. بنابراین معلم عصبانی زندگی و آینده دانشآموزان را به مخاطره میاندازد. علاوه بر این معلم باید در سایر جنبههای روانی نیز از سلامت کامل برخوردار باشد.
معلمی که عاطفه همدردی ندارد، رنج و درد دانشآموزان را درک نمیکند، به عقده حقارت دچار است، ترسو، خجالتی، حسود و کینهتوز است و در صدد جبران ناکامیهای گذشته خویش است، هرگز نمیتواند معلم خوبی باشد و در شغل خود موفقیتی را کسب کند. دانشآموزانی که تحت آموزش و تربیت چنین معلمی قرار میگیرند، نهفقط از تعلیم و تربیت درستی برخوردار نمیشوند، بلکه به رشد و تکامل شخصیت آنها نیز صدمات بسیار زیادی وارد میشود.
3ـ به شغل خود عشق و علاقه داشته باشد
انسان باید شغلی را انتخاب کند که به آن علاقهمند باشد. تحقیقات روانشناسی نشان میدهد که کار مورد علاقه نهفقط فرد را خسته نمیکند، بلکه شور و شوق کار کردن و فعالیت را در او روز به روز بیشتر میکند. البته درست است که محیط کار و عوامل مؤثر بر آن، موفقیتها و نتایج حاصل از آن و تشویق و حمایتهایی که از طرف جامعه و مسئولان ذیربط بعمل میآید، هر کدام بهعنوان انگیزهای برای دلبستگی به کار بسیار مؤثر هستند، ولی اگر کسی قلباً به شغل خود علاقهمند باشد، حتی در صورت نبودن حمایتهای خارجی و انگیزههای بیرونی به کارش ادامه خواهد داد و هیچ خلل و مشکلی او را در رسیدن به هدف بازنخواهد داشت. اما در مورد شغل معلمی وضع کاملاً متفاوت است. یعنی اگر معلم عاشق کارش نباشد، حداقل باید به آن علاقهمند باشد. زیرا این علاقهمندی باعث میشود که معلم علیرغم تمامی مشکلات و مسایلی که در زندگی شخصی و اجتماعی خود دارد، باز هم با تمامی توان و نیرو به انجام رسالت مقدس خود بپردازد. اگر معلم به شغل خود و رشتهای که تدریس میکند، علاقه نداشته باشد، کلاس او به صورت تصنعی و خشک درمیآید و پس از مدتی نه فقط خودش، بلکه تمامی دانشآموزان دچار خستگی میشوند. معلمی که به کارش علاقهمند نیست و آن را دوست ندارد و وظیفهاش را با بیمیلی انجام میدهد، به گفتههای خود و به مطالبی که در کلاس برای شاگردان ارائه میدهد، هیچگونه اعتقادی ندارد. دانشآموزان نیز به تدریج به سطحی و ظاهری بودن افکار و عقایدش پی میبرند و دیگر برای سخنان و گفتههای او اهمیت چندانی قائل نـــمیشوند، زیرا که گفتهاند سخنی که از دل برنیاید نمیتواند بر دل بنشیند. وقتی که دانشآموزان به بیعلاقگی معلم پی میبرند، آنها نیز به پیروی از معلم خود، برای آموزش و یادگیری موضوعات درسی رغبت و تمایلی از خود نشان نمیدهند و دلسرد و لاقید میشوند. اما اگر معلم به کار و رشته خود علاقه داشته باشد، با میل و رغبت زیاد و با شور و شوق فراوان به انجام کارش میپردازد، علاقمندی معلم به شغل خود سبب میشود که شاگردان او نیز به حرکت و جنب و جوش درآمده و با میل و کنجکاوی زیاد به فراگیری و تحصیل بپردازند. چنین معلمی پیوسته در کارش موفق است و با تمامی توان دانشآموزان خود را برای نیل به اهداف تعلیم و تربیت و دستیابی به قلههای موفقیت یاری و هدایت میکند.
4ـ به دانشآموزان علاقهمند باشد
اصولاً کسی که میخواهد در شغل و حرفه خود موفق باشد، باید ابزار و آلات و محیط کارش را دوست داشته باشد. انساندوستی یکی از صفاتی است که میتواند معلم را در زندگی خوشحال نگه دارد و او را در انجام وظیفهاش موفق کند. معلمی که به کودکان علاقهمند نیست، از تدریس و بحث و گفتوگو با آنها رنج میبرد. از اینرو اعمال و رفتارهای طبیعی دانشآموزان و حتی کارهای شایسته آنها نیز هرگز نمیتواند نظر معلم را جلب کند. اما برعکس حرکات و شیطنتهایی که دانشآموزان براساس تمایلات فطری خود انجام میدهند، در نظر معلم زشت و ناپسند جلوه میکند و اعتراض و بازخواست شدید معلم را هم در پی دارد. اما علاقهمندی معلم به شاگردان خود باعث میشود که از بسیاری از اعمال و کارهای خلاف آنها که در واقع از جهالت و روح کودکانه آنان نشأت گرفته است، چشمپوشی کند. معلم باید رفتارش طوری باشد که دانشآموزان بتوانند آزادانه ناراحتیها و مشکلات خود را با او درمیان بگذارند و اطمینان داشته باشند که به مناسبت اشتباهی که کردهاند، مورد انتقاد و بیمهری واقع نخواهند شد. معلمی که کودکان را دوست ندارد، هرگز نمیتواند وجود آنها را تحمل کند. همیشه سعی میکند از دانشآموزان فاصله بگیرد و به اشکال مختلف آنها را طرد کند. از این رو شغل خود را پست میشمارد و فقط برای امرارمعاش آن را قبول دارد. اما اگر دانشآموز احساس کند که معلم به او علاقه دارد، او نیز متقابلاً به معلم خود علاقهمند خواهد شد و این دلبستگی باعث میشود که از تدریس و سخنان معلم بیشترین استفاده را ببرد و حضور در کلاس او را بر هر امر دیگری ترجیح دهد. با توجه به تفاوتهای فردی که بین دانشآموزان وجود دارد، نمیتوان مطمئن بود که معلم واقعاً دانشآموزان خود را به یک اندازه دوست داشته باشد، زیرا دانشآموزان از لحاظ درسی، گوش دادن، خصوصیات جسمانی،رعایت آداب و معاشرت و غیره با هم فرق دارند و طبیعی است که برخی از آنها بیشتر و برخی کمتر میتوانند نظر معلم را به خود جلب کنند. اما معلم خوب باید بتواند بر عواطف و احساسات خود چیره شود و به تمامی دانشآموزان خود به یک اندازه محبت کند. دانشآموزان یک کلاس نمایندگان خانوادههای مختلف هستند و قطعاً اختلافهایی در میان آنها وجود دارد، از اینرو معلم نباید فقط به دسته خاصی از دانشآموزان توجه کند بلکه باید تمامی آنها را چه با استعداد و چه کماستعداد، چه خوب و بانظم و چه شرور و بینظم، فرزندان افراد بانفوذ، کودکان خانوادههای فقیر و بیبضاعت و یا ثروتمند و غیره، همه را به یک میزان مورد توجه قرار دهد، تا دانشآموزان او بدون اضطراب و نگرانی بتوانند استعدادهای نهفته خود را شکوفا کنند.
5 ـ خوشرو و خوشخو باشد
خوشرویی و خوشخویی معلم یکی از بهترین روشهای شاد کردن دانشآموزان است. مخصوصاً اگر معلم هنگام ورود به کلاس متبسم و خندان باشد، در روحیه دانشآموزان تأثیر بسزایی خواهد داشت. گاهی اوقات پیش میآید که شاگردان براثر افراط در فعالیتهای یادگیری، از کلاس درس خسته میشوند، از اینرو معلم باید کلاس درس را به صورت جذاب و جالب درآورد و سعی کند فعالیتهای متعددی را در اختیار دانشآموزان قرار دهد، تا آنها از میان فعالیتهای ارائه شده، یکی را به میل خود انتخاب کنند و به کار و تلاش بپردازند. اگر معلم در زمانی که دانشآموزان برای یادگیری آماده نیستند، اقدام به تدریس کند، نتیجه مطلوب حاصل نخواهد شد. معلمی که از اصول روانشناسی آگاهی ندارد و با تندخویی و عصبانیت و بدون توجه به آمادگی دانشآموزان اقدام به تدریس میکند، کلاس درس را به صورت بسیار غمانگیز و ملالآور درخواهد آورد. تحقیقات روانشناسی نشان میدهد که دانشآموزان در محیط با نشاط و با طراوت بهتر و سریعتر میآموزند، از اینرو معلم خوب کسی است که چنین محیطی را برای آنها ایجاد کند. «یکی از شیوههای عالی معلم برای شاد کردن کلاس، بویژه در موقعیتهای بسیار دشوار، ابزار محبت و شوخی با دانشآموزان است که البته شوخی باید ملایم، مؤدبانه و کارساز باشد و موجب رنجش، توهین و تمسخر کسی نشود. خلاصه اینکه تدریس معلم باید همواره بارقه ای از نشاط و شعف به همراه داشته باشد و پیوسته صفا و صمیمیت را با خود به کلاس آورد.
6 ـ خوشبیان باشد
یکی از عوامل اصلی در موفقیت معلم در تعلیم و تربیت، بیان خوب و رسای او در کلاس است. یک معلم خوب باید قادر باشد گفته های خود را در قالب کلمات مناسب، بسیار ساده و شیرین بیان کند تا شاگردان او بتوانند به راحتی آنها را درک کنند. اگر تدریس معلم با بیانی شیوا و خوش ارائه شود، در دانشآموزان بیشتر و بهتر مؤثر واقع خواهد شد. معلم با استفاده از بیان فصیح و ساده حتی میتواند پیچیدهترین فرمولهای ریاضی و مسائل دشوار فلسفی، اجتماعی، فرهنگی و غیره را به صورت خیلی آسان و قابل فهم برای دانشآموزان بیان کند و از این طریق شوق و ذوق آموختن و فراگیری موضوعات مختلف درسی را در آنها برانگیزد. به طوری که دانشآموزان با میل و رغبت در کلاس معلم حضور یابند و با جان و دل به تدریس و سخنان او گوش فرادهند. خوش صحبتی و قدرت بیان، یکی از عواملی است که در ایجاد رابطه با افراد، فوقالعاده مؤثر است و معلم که علاوه بر ایجاد رابطه با دانشآموزان، باید مطالب درسی را به آنها تفهیم کند، حتماً باید از این نیرو برخوردار باشد.
بسیاری از افراد باسواد و مطلع هستند، ولی در اظهار مطالب و تفهیم آن به دیگران ناتوانند. چنین افرادی به ندرت میتوانند در کار معلمی و آموزش موفق شوند.
7 ـ صبر و حوصله داشته باشد
یکی از صفات بسیار ضروری برای معلم صبر و بردباری است. فردی که در مقابل مشکلی که برایش پیش میآید، صبر و حوصله و تحمل نداشته باشد و زود و عجولانه تصمیم بگیرد. یا در مقابل اتفاقات و انگیزههای نامساعد خیلی ناگهانی و سریع تغییر حالت بدهد و در حل مشکلات زندگی و امور و مسایل مختلف ناشکیبا و کمظرفیت باشد، هرگز نمیتواند در کارش موفقیتی را کسب کند و معلم خوبی برای دانشآموزان باشد. در برخی از مواقع در کلاس درس به دلایل مختلف، بین شاگردان بطور عمد یا غیرعمد، اصطکاک و مشکلاتی پیش میآید و گاهی اوقات نیز برخوردهایی بین معلم و دانشآموزان اتفاق میافتد. مثلاً ممکن است برخی از شاگردان در کلاس بیانضباطی کنند، درس را خوب متوجه نشوند و یا اینکه بسیار سؤال کنند. معلم بیوصله و کمطاقت توانایی مقابله با این شرایط و موقعیتهای ایجاد شده در کلاس درس را ندارد و به دلیل نداشتن بردباری و تحمل نمیتواند تصمیمات درست و عاقلانهای در کلاس اتخاذ و چه بسا ممکن است در مواجهه با مسایل و حوادث گوناگون دچار اشتباه شود و حتی در مورد شاگردان خاطی قضاوتی نادرست و ناعادلانهای داشته باشد و از این طریق موجبات ناراحتی و پریشانی آنها را فراهم آورد. علاوه بر این اگر معلم با همین روش یعنی با عصبانیت و بیحوصلگی به کار خودش ادامه دهد، قطعاً در درازمدت به بیماریهای جسمانی و یا روانی نیز مبتلا خواهد شد. یکی از خصوصیاتی که واقعاً یک معلم خوب باید از آن برخوردار باشد، بردباری است، زیرا اصولاً معلم با کودکان و نوجوانان سر و کار دارد و این افراد به مناسبت کمی تجربه و سن، گاهی اوقات رفتاری از خود بروز میدهند که چنانچه معلم در برابر آنها بردباری کافی نداشته باشد، موجب ناراحتی خواهد شد.
8 ـ به استعداد و تفاوتهای فردی دانشآموزان توجه داشته باشد
تفاوتهای فردی دانشآموزان، یکی از مهمترین مسایل تربیتی در کلاس درس است. معلم باید آگاه باشد، که هر کدام از دانشآموزان او از ویژگیهای شناختی و عاطفی خاصی برخوردار هستند و در هر یک از دورههای تحصیلی نیازهای متفاوتی دارند. از اینرو باید شاگردان خود را به خوبی بشناسد و از خصوصیات جسمی، ذهنی، روانی، عاطفی و وضعیت خانوادگی آنها آگاهی پیدا کند. معلم کاردان باید به تفاوتهای فردی شاگردان خود، توجه دقیق وکافی داشته باشد و در ارائه محتوای آموزشی و مطالب و موضوعات درسی، توان و استعداد هریک از آنها را در نظر بگیرد و به این نکته کاملاً واقف باشد که دانشآموزان نمیتوانند مطلب واحدی را به یک اندازه فراگیرند، زیرا آمادگی و استعداد آنها برای یادگیری متفاوت است و هر کدام میتوانند براساس توانایی و بهره هوشی خود مطالب درسی را درک کنند. بنابراین معلم باید تجربههای یادگیری کلاس را طوری تنظیم کند که تمامی دانشآموزان بتوانند، به تناسب آمادگیهای ذهنی خود از آنها استفاده کنند. معلم نباید دانشآموزان را با یکدیگر مقایسه کند، بلکه باید آنها را با توجه به تفاوتهای فردیشان یاری دهد. معلم خوب به آسانی میتواند بر اوضاع و احوال کلاسش مسلط شود، کمبودها و مشکلات شاگردان را بشناسد، راهحلهای مناسبی را ارائه دهد و با بکارگیری فنون و روشهای مناسب، فرآیند یاددهی ـ یادگیری را با تجربیات و نیازهایدانشآموزان هماهنگ کند به طوری که هر دانشآموزی با هر ویژگی و استعدادی که دارد، به راحتی بتواند در جریان آموزش و یادگیری شرکت فعال داشته باشد و براساس ظرفیت ذهنی و روانی خود از محتوای آموزشی و مطالب درسی که توسط معلم ارائه میشود، استفاده کند.
9- مرتب و منظم باشد
یکی دیگراز صفات بسیار ضروری برای معلم، داشتن نظم و انضباط در مدرسه است. اگر معلمی فاقد این صفت باشد، قطعاً دستورات، تدریس و حرفهای او برای دانشآموزان بیارزش خواهد بود. معلمی که خودش وقت شناس نیست و در انجام وظایف خود کوتاهی میکند، چگونه میتواند انتظار نظم و ترتیب و منظم بودن از شاگردان خود داشته باشد. یک معلم خوب، رفت و آمدش در مدرسه به موقع و سروقت صورت میگیرد، کلاسش را به خوبی اداره و برنامههای درسی و آموزشی را به دقت و براساس مقررات مدرسه اجرا میکند.