گرد آوری مقالات علمی و اجتماعی

اکثر مقالات این سایت گرد آوری از روزنامه های می باشند که با ذکر نام نویسنده همراه است. مقالات اینجانب در ستون روزانه موجود است.

گرد آوری مقالات علمی و اجتماعی

اکثر مقالات این سایت گرد آوری از روزنامه های می باشند که با ذکر نام نویسنده همراه است. مقالات اینجانب در ستون روزانه موجود است.

ویژگی‌های معلم خوب علی پور علیرضا توتکله ( کارشناس ارشد برن

اگرچه بر خلاف گذشته در جامعه فعلی، مقام و منزلت معلم در ظاهر و از نظر مادی چندان رفیع و عظیم نیست، ولی باید اذعان کرد که جایگاه معلم در باطن و از لحاظ معنوی همچنان مهم و اساسی است. زیرا نقش معلم در اجتماع یک نقش کلیدی است و می‌تواند در سرنوشت یک جامعه، پیشرفت و انحطاط آن و سعادت و بقای یک کشور به طور مستقیم و غیرمستقیم موثر واقع شود. نگاهی به گذشته نشان می‌دهد که معلمان در ترقی و پیشرفت و یا برعکس در تنزل و بدبختی جوامع اثرات بسیار قابل توجهی داشته‌اند. از آنجا که تربیت عمدی کودکان بیشتر در مدرسه و به دست معلمان صورت می‌گیرد، بنابراین مسئولان امر باید در انتخاب و گزینش معلم، دقت و وسواس بیشتری به خرج دهند و بخصوص سلامت روانی معلم باید فوق‌العاده مورد نظر اولیای آموزش و پرورش باشد، زیرا دانش‌آموزان نه فقط مطالبی را که مستقیماً توسط معلم گفته می‌شود می‌آموزند، بلکه رفتار، حرکات، نگرش‌ها، مهارت‌ها و خلاصه کل شخصیت معلم در آنها اثر می‌گذارد.

روانشناسان عقیده دارند هر مشکل و اتفاقی که در زندگی کودک روی می‌دهد، اثری از خود در او بجا می‌گذارد و می‌تواند در زندگی آینده کودک، به شدت موثر واقع شود. اگر رفتار خانواده و معلمان با کودک براساس اصول صحیح تربیتی و به شکلی مناسب انجام گیرد، اثر بسیار مطلوبی در رشد و تکامل شخصیت او خواهد گذاشت و در غیراین صورت زمینه انحراف، ناهنجاری و بزهکاری کودک را فراهم می‌کند. پدر، مادر، معلم و اولیای مدرسه از نخستین کسانی هستند که کودک را تحت تاثیر قرار می‌دهند. بنابراین شناخت معلم از دانش‌آموزان سبب می‌شود که در روابط خود با آنها، شرایط، استعداد، وضعیت خانوادگی و غیره، هر کدام را جداگانه در نظر بگیرد و بر همان اساس با آنها رفتار کند و بویژه به تفاوت‌های فردی که یکی از اصول اساسی در تعلیم و تربیت است، توجه دقیق داشته باشد. همچنین معلم باید با خصوصیات رشد و احتیاجات فراگیرندگان در هر یک از دوره‌های تحصیلی آشنا باشد، زیرا هیچ معلمی نمی‌تواند بدون شناخت دانش‌آموزان از لحاظ رشد ذهنی، عاطفی، روانی و اجتماعی در تدریس خود موفقیتی را کسب کند. به کارگیری شیوه‌های صحیح تربیتی توسط معلم باعث می‌شود که نه فقط شخصیت دانش‌آموزان به خوبی پرورش یابد، بلکه از ایجاد بسیاری از عقده‌ها، فشارها، اختلالات عصبی ـ روانی و مشکلات رفتاری در آنها نیز جلوگیری خواهد شد. در نتیجه می‌توان گفت نقش معلم در تربیت کودکان و پرورش نسل آینده در هر کشوری بسیار مهم و اساسی است و این امر در صورتی تحقق پیدا خواهد کرد که مقام و منزلت معلم ارتقاء یابد و مشکلات مادی و دغدغه‌های فکری او به نحوی شایسته بر طرف شود. اگرچه مشخصات یک معلم خوب و موفق در موقعیت‌ها و محیط‌های مختلف متفاوت است، ولی با این حال معلمان خوب ویژگی‌های مشترکی نیز دارند و این گزارش مهمترین صفات و خصوصیات آنها را مورد بررسی قرار داده است.

ویژگی‌ها و مشخصات یک معلم خوب و موفق

یک معلم خوب و موفق باید از مشخصات و ویژگی‌های خاصی برخوردار باشد، یعنی اولاً آمادگی کافی و صلاحیت لازم برای احراز شغل معلمی را داشته باشد، ثانیاً بتواند نیازها و خواست‌های دانش‌آموزان را بخوبی برآورده کند و ثالثاً وظایف خود را از نظر سازمان و تشکیلات مدرسه به درستی انجام دهد که در اینجا به مهمترین آنها اشاره می‌شود:

1- از لحاظ جسمانی سالم و قوی باشد

معلم در صورتی می‌تواند وظیفه خود را به خوبی انجام دهد که از سلامت جسمانی برخوردار باشد. معلمی که سالم نیست و از لحاظ جسمانی مشکل دارد، نمی‌تواند مرتب و منظم باشد، درست فکر کند، تصمیمات صحیح بگیرد و قوانین و مقررات را به درستی اجرا کند. تحقیقات روانشناسی ثابت کرده است، که بین روح و جسم انسان، ارتباط کامل برقرار است و آنها متقابلاً بر هم تاثیر می‌گذارند. بنابراین کسی که از لحاظ جسمی مشکل دارد، نمی‌تواند از روح و روان سالمی برخوردار باشد، زیرا قدما گفته‌اند: عقل سالم در بدن سالم است. معلمی که تندرست نیست، قوای عقلی سالمی نیز ندارد، مسائل و موضوعات را خوب درک نمی‌کند و ذهن و حواسش مغشوش و پراکنده است. چنین معلمی در کلاس، آشفته و ناراحت و افسرده است و پیوسته به آینده مجهول خود فکر می‌کند. معلمی که همیشه با چهره پریشان و مغموم به کلاس می‌رود، قطعاً شاگردان خود را تحت تاثیر قرار می‌دهدو روح و روان آنها را نیز افسرده و مکدر می‌کند.

2- از روح و روان سالمی برخوردار باشد

سلامت عاطفی و روانی معلم، نقش عمده‌ای در موفقیت او در تدریس دارد. معلمی که خود شخصیت و رفتار متعادل و مناسبی در کلاس درس ندارد، نباید از دانش‌آموزان خود توقع رفتار مطلوب و شایسته را داشته باشد. تماس نزدیک معلم با دانش‌آموزان و نفوذی که بر آنها دارد، نقش مهمی در سلامت فکری و روانی آنها ایفا می‌کند. این تاثیر و نفوذ رفتار معلم در دانش‌آموز، ممکن است بطور مستقیم یا غیرمستقیم صورت پذیرد و به صورت‌های گوناگون مانند تقلید، الگوسازی و گاهی همانند سازی بروز کند. نظر به اینکه شخصیت دانش‌آموزان هنوز شکل نگرفته است، اثرپذیرتر هستند و عدم تعادل روانی معلم اثرهای بدی در آنها خواهد گذاشت. معلمی که به خشم دچار است، در مقابل کمترین مشکل و یا کوچکترین اتفاقی عصبانی خواهد شد. دقت و توجه معلم در حالت عصبانیت بسیار کم می‌شود و عقل و ذهنش کارایی لازم را ندارد و ممکن است دست به اعمالی بزند که عاقبت و نتیجه بسیار ناخوشایندی داشته باشد. بنابراین معلم عصبانی زندگی و آینده دانش‌آموزان را به مخاطره می‌اندازد. علاوه بر این معلم باید در سایر جنبه‌های روانی نیز از سلامت کامل برخوردار باشد.

معلمی که عاطفه همدردی ندارد، رنج و درد دانش‌آموزان را درک نمی‌کند، به عقده حقارت دچار است، ترسو، خجالتی، حسود و کینه‌توز است و در صدد جبران ناکامی‌های گذشته خویش است، هرگز نمی‌تواند معلم خوبی باشد و در شغل خود موفقیتی را کسب کند. دانش‌آموزانی که تحت آموزش و تربیت چنین معلمی قرار می‌گیرند، نه‌فقط از تعلیم و تربیت درستی برخوردار نمی‌شوند، بلکه به رشد و تکامل شخصیت آنها نیز صدمات بسیار زیادی وارد می‌شود.

3ـ به شغل خود عشق و علاقه داشته باشد

انسان باید شغلی را انتخاب کند که به آن علاقه‌مند باشد. تحقیقات روانشناسی نشان می‌دهد که کار مورد علاقه نه‌فقط فرد را خسته نمی‌کند، بلکه شور و شوق کار کردن و فعالیت را در او روز به روز بیشتر می‌کند. البته درست است که محیط کار و عوامل مؤثر بر آن، موفقیت‌ها و نتایج حاصل از آن و تشویق و حمایت‌هایی که از طرف جامعه و مسئولان ذیربط بعمل می‌آید، هر کدام به‌عنوان انگیزه‌ای برای دلبستگی به کار بسیار مؤثر هستند، ولی اگر کسی قلباً به شغل خود علاقه‌مند باشد، حتی در صورت نبودن حمایت‌های خارجی و انگیزه‌های بیرونی به کارش ادامه خواهد داد و هیچ خلل و مشکلی او را در رسیدن به هدف بازنخواهد داشت. اما در مورد شغل معلمی وضع کاملاً متفاوت است. یعنی اگر معلم عاشق کارش نباشد، حداقل باید به آن علاقه‌مند باشد. زیرا این علاقه‌مندی باعث می‌شود که معلم علیرغم تمامی مشکلات و مسایلی که در زندگی شخصی و اجتماعی خود دارد، باز هم با تمامی توان و نیرو به انجام رسالت مقدس خود بپردازد. اگر معلم به شغل خود و رشته‌ای که تدریس می‌کند، علاقه نداشته باشد، کلاس او به صورت تصنعی و خشک درمی‌آید و پس از مدتی نه فقط خودش، بلکه تمامی دانش‌آموزان دچار خستگی می‌شوند. معلمی که به کارش علاقه‌مند نیست و آن را دوست ندارد و وظیفه‌اش را با بی‌میلی انجام می‌دهد، به گفته‌های خود و به مطالبی که در کلاس برای شاگردان ارائه می‌دهد، هیچ‌گونه اعتقادی ندارد. دانش‌آموزان نیز به تدریج به سطحی و ظاهری بودن افکار و عقایدش پی می‌برند و دیگر برای سخنان و گفته‌های او اهمیت چندانی قائل نـــمی‌شوند، زیرا که گفته‌اند سخنی که از دل برنیاید نمی‌تواند بر دل بنشیند. وقتی که دانش‌آموزان به بی‌علاقگی معلم پی می‌برند، آنها نیز به پیروی از معلم خود، برای آموزش و یادگیری موضوعات درسی رغبت و تمایلی از خود نشان نمی‌دهند و دلسرد و لاقید می‌شوند. اما اگر معلم به کار و رشته خود علاقه داشته باشد، با میل و رغبت زیاد و با شور و شوق فراوان به انجام کارش می‌پردازد، علاقمندی معلم به شغل خود سبب می‌شود که شاگردان او نیز به حرکت و جنب و جوش درآمده و با میل و کنجکاوی زیاد به فراگیری و تحصیل بپردازند. چنین معلمی پیوسته در کارش موفق است و با تمامی توان دانش‌آموزان خود را برای نیل به اهداف تعلیم و تربیت و دستیابی به قله‌های موفقیت یاری و هدایت می‌کند.

4ـ به دانش‌آموزان علاقه‌مند باشد

اصولاً کسی که می‌خواهد در شغل و حرفه خود موفق باشد، باید ابزار و آلات و محیط کارش را دوست داشته باشد. انسان‌دوستی یکی از صفاتی است که می‌تواند معلم را در زندگی خوشحال نگه دارد و او را در انجام وظیفه‌اش موفق کند. معلمی که به کودکان علاقه‌مند نیست، از تدریس و بحث و گفت‌وگو با آنها رنج می‌برد. از این‌رو اعمال و رفتارهای طبیعی دانش‌آموزان و حتی کارهای شایسته آنها نیز هرگز نمی‌تواند نظر معلم را جلب کند. اما برعکس حرکات و شیطنت‌هایی که دانش‌آموزان براساس تمایلات فطری خود انجام می‌دهند، در نظر معلم زشت و ناپسند جلوه می‌کند و اعتراض و بازخواست شدید معلم را هم در پی دارد. اما علاقه‌مندی معلم به شاگردان خود باعث می‌شود که از بسیاری از اعمال و کارهای خلاف آنها که در واقع از جهالت و روح کودکانه آنان نشأت گرفته است، چشم‌پوشی کند. معلم باید رفتارش طوری باشد که دانش‌آموزان بتوانند آزادانه ناراحتی‌ها و مشکلات خود را با او درمیان بگذارند و اطمینان داشته باشند که به مناسبت اشتباهی که کرده‌اند، مورد انتقاد و بی‌مهری واقع نخواهند شد. معلمی که کودکان را دوست ندارد، هرگز نمی‌تواند وجود آنها را تحمل کند. همیشه سعی می‌کند از دانش‌آموزان فاصله بگیرد و به اشکال مختلف آنها را طرد کند. از این رو شغل خود را پست می‌شمارد و فقط برای امرارمعاش آن را قبول دارد. اما اگر دانش‌آموز احساس کند که معلم به او علاقه دارد، او نیز متقابلاً به معلم خود علاقه‌مند خواهد شد و این دلبستگی باعث می‌شود که از تدریس و سخنان معلم بیشترین استفاده را ببرد و حضور در کلاس او را بر هر امر دیگری ترجیح دهد. با توجه به تفاوت‌های فردی که بین دانش‌آموزان وجود دارد، نمی‌توان مطمئن بود که معلم واقعاً دانش‌آموزان خود را به یک اندازه دوست داشته باشد، زیرا دانش‌آموزان از لحاظ درسی، گوش دادن، خصوصیات جسمانی،‌رعایت آداب و معاشرت و غیره با هم فرق دارند و طبیعی است که برخی از آنها بیشتر و برخی کمتر می‌توانند نظر معلم را به خود جلب کنند. اما معلم خوب باید بتواند بر عواطف و احساسات خود چیره شود و به تمامی دانش‌آموزان خود به یک اندازه محبت کند. دانش‌آموزان یک کلاس نمایندگان خانواده‌های مختلف هستند و قطعاً اختلاف‌هایی در میان آنها وجود دارد، از این‌رو معلم نباید فقط به دسته خاصی از دانش‌آموزان توجه کند بلکه باید تمامی آنها را چه با استعداد و چه کم‌استعداد، چه خوب و بانظم و چه شرور و بی‌نظم، فرزندان افراد بانفوذ، کودکان خانواده‌های فقیر و بی‌بضاعت و یا ثروتمند و غیره، همه را به یک میزان مورد توجه قرار دهد، تا دانش‌آموزان او بدون اضطراب و نگرانی بتوانند استعدادهای نهفته خود را شکوفا کنند.

5 ـ خوشرو و خوشخو باشد

خوشرویی و خوشخویی معلم یکی از بهترین روش‌های شاد کردن دانش‌آموزان است. مخصوصاً اگر معلم هنگام ورود به کلاس متبسم و خندان باشد، در روحیه دانش‌آموزان تأثیر بسزایی خواهد داشت. گاهی اوقات پیش می‌آید که شاگردان براثر افراط در فعالیت‌های یادگیری، از کلاس درس خسته می‌شوند، از این‌رو معلم باید کلاس درس را به صورت جذاب و جالب درآورد و سعی کند فعالیت‌های متعددی را در اختیار دانش‌آموزان قرار دهد، تا آنها از میان فعالیت‌های ارائه شده، یکی را به میل خود انتخاب کنند و به کار و تلاش بپردازند. اگر معلم در زمانی که دانش‌آموزان برای یادگیری آماده نیستند، اقدام به تدریس کند، نتیجه مطلوب حاصل نخواهد شد. معلمی که از اصول روانشناسی آگاهی ندارد و با تندخویی و عصبانیت و بدون توجه به آمادگی دانش‌آموزان اقدام به تدریس می‌کند، کلاس درس را به صورت بسیار غم‌انگیز و ملال‌‌آور درخواهد آورد. تحقیقات روانشناسی نشان می‌دهد که دانش‌آموزان در محیط با نشاط و با طراوت بهتر و سریعتر می‌آموزند، از این‌رو معلم خوب کسی است که چنین محیطی را برای آنها ایجاد کند. «یکی از شیوه‌های عالی معلم برای شاد کردن کلاس، بویژه در موقعیت‌های بسیار دشوار، ابزار محبت و شوخی با دانش‌آموزان است که البته شوخی باید ملایم، مؤدبانه و کارساز باشد و موجب رنجش، توهین و تمسخر کسی نشود. خلاصه اینکه تدریس معلم باید همواره بارقه ای از نشاط و شعف به همراه داشته باشد و پیوسته صفا و صمیمیت را با خود به کلاس آورد.

6 ـ خوش‌بیان باشد

یکی از عوامل اصلی در موفقیت معلم در تعلیم و تربیت، بیان خوب و رسای او در کلاس است. یک معلم خوب باید قادر باشد گفته های خود را در قالب کلمات مناسب، بسیار ساده و شیرین بیان کند تا شاگردان او بتوانند به راحتی آنها را درک کنند. اگر تدریس معلم با بیانی شیوا و خوش ارائه شود، در دانش‌آموزان بیشتر و بهتر مؤثر واقع خواهد شد. معلم با استفاده از بیان فصیح و ساده حتی می‌تواند پیچیده‌ترین فرمول‌های ریاضی و مسائل دشوار فلسفی، اجتماعی، فرهنگی و غیره را به صورت خیلی آسان و قابل فهم برای دانش‌آموزان بیان کند و از این طریق شوق و ذوق آموختن و فراگیری موضوعات مختلف درسی را در آنها برانگیزد. به طوری که دانش‌آموزان با میل و رغبت در کلاس معلم حضور یابند و با جان و دل به تدریس و سخنان او گوش فرادهند. خوش صحبتی و قدرت بیان، یکی از عواملی است که در ایجاد رابطه با افراد، فوق‌العاده مؤثر است و معلم که علاوه بر ایجاد رابطه با دانش‌آموزان، باید مطالب درسی را به آنها تفهیم کند، حتماً باید از این نیرو برخوردار باشد.

بسیاری از افراد باسواد و مطلع هستند، ولی در اظهار مطالب و تفهیم آن به دیگران ناتوانند. چنین افرادی به ندرت می‌توانند در کار معلمی و آموزش موفق شوند.

7 ـ صبر و حوصله داشته باشد

یکی از صفات بسیار ضروری برای معلم صبر و بردباری است. فردی که در مقابل مشکلی که برایش پیش می‌آید، صبر و حوصله و تحمل نداشته باشد و زود و عجولانه تصمیم بگیرد. یا در مقابل اتفاقات و انگیزه‌های نامساعد خیلی ناگهانی و سریع تغییر حالت بدهد و در حل مشکلات زندگی و امور و مسایل مختلف ناشکیبا و کم‌ظرفیت باشد، هرگز نمی‌تواند در کارش موفقیتی را کسب کند و معلم خوبی برای دانش‌آموزان باشد. در برخی از مواقع در کلاس درس به دلایل مختلف، بین شاگردان بطور عمد یا غیرعمد، اصطکاک و مشکلاتی پیش می‌آید و گاهی اوقات نیز برخوردهایی بین معلم و دانش‌آموزان اتفاق می‌افتد. مثلاً ممکن است برخی از شاگردان در کلاس بی‌انضباطی کنند، درس را خوب متوجه نشوند و یا اینکه بسیار سؤال کنند. معلم بی‌وصله و کم‌طاقت توانایی مقابله با این شرایط و موقعیت‌های ایجاد شده در کلاس درس را ندارد و به دلیل نداشتن بردباری و تحمل نمی‌تواند تصمیمات درست و عاقلانه‌ای در کلاس اتخاذ و چه بسا ممکن است در مواجهه با مسایل و حوادث گوناگون دچار اشتباه شود و حتی در مورد شاگردان خاطی قضاوتی نادرست و ناعادلانه‌ای داشته باشد و از این طریق موجبات ناراحتی و پریشانی آنها را فراهم آورد. علاوه بر این اگر معلم با همین روش یعنی با عصبانیت و بی‌حوصلگی به کار خودش ادامه دهد، قطعاً در درازمدت به بیماری‌های جسمانی و یا روانی نیز مبتلا خواهد شد. یکی از خصوصیاتی که واقعاً یک معلم خوب باید از آن برخوردار باشد، بردباری است، زیرا اصولاً معلم با کودکان و نوجوانان سر و کار دارد و این افراد به مناسبت کمی تجربه و سن، گاهی اوقات رفتاری از خود بروز می‌دهند که چنانچه معلم در برابر ‌آنها بردباری کافی نداشته باشد، موجب ناراحتی خواهد شد.

8 ـ به استعداد و تفاوت‌های فردی دانش‌آموزان توجه داشته باشد

تفاوت‌های فردی دانش‌آموزان، یکی از مهمترین مسایل تربیتی در کلاس درس است. معلم باید آگاه باشد، که هر کدام از دانش‌آموزان او از ویژگی‌های شناختی و عاطفی خاصی برخوردار هستند و در هر یک از دوره‌های تحصیلی نیازهای متفاوتی دارند. از این‌رو باید شاگردان خود را به خوبی بشناسد و از خصوصیات جسمی، ذهنی، روانی، عاطفی و وضعیت خانوادگی آنها آگاهی پیدا کند. معلم کاردان باید به تفاوت‌های فردی شاگردان خود، توجه دقیق وکافی داشته باشد و در ارائه محتوای آموزشی و مطالب و موضوعات درسی، توان و استعداد هریک از آنها را در نظر بگیرد و به این نکته کاملاً واقف باشد که دانش‌آموزان نمی‌توانند مطلب واحدی را به یک اندازه فراگیرند، زیرا آمادگی و استعداد آنها برای یادگیری متفاوت است و هر کدام می‌توانند براساس توانایی و بهره هوشی خود مطالب درسی را درک کنند. بنابراین معلم باید تجربه‌های یادگیری کلاس را طوری تنظیم کند که تمامی دانش‌آموزان بتوانند، به تناسب آمادگی‌های ذهنی خود از آنها استفاده کنند. معلم نباید دانش‌آموزان را با یکدیگر مقایسه کند، بلکه باید آنها را با توجه به تفاوت‌های فردی‌شان یاری دهد. معلم خوب به آسانی می‌تواند بر اوضاع و احوال کلاسش مسلط شود، کمبودها و مشکلات شاگردان را بشناسد، راه‌حل‌های مناسبی را ارائه دهد و با بکارگیری فنون و روش‌های مناسب، فرآیند یاددهی ـ یادگیری را با تجربیات و نیازهایدانش‌آموزان هماهنگ کند به طوری که هر دانش‌آموزی با هر ویژگی و استعدادی که دارد، به راحتی بتواند در جریان آموزش و یادگیری شرکت فعال داشته باشد و براساس ظرفیت ذهنی و روانی خود از محتوای آموزشی و مطالب درسی که توسط معلم ارائه می‌شود، استفاده کند.

9- مرتب و منظم باشد

یکی دیگراز صفات بسیار ضروری برای معلم، داشتن نظم و انضباط در مدرسه است. اگر معلمی فاقد این صفت باشد، قطعاً دستورات، تدریس و حرف‌های او برای دانش‌آموزان بی‌ارزش خواهد بود. معلمی که خودش وقت شناس نیست و در انجام وظایف خود کوتاهی می‌کند، چگونه می‌تواند انتظار نظم و ترتیب و منظم بودن از شاگردان خود داشته باشد. یک معلم خوب، رفت و آمدش در مدرسه به موقع و سروقت صورت می‌گیرد، کلاسش را به خوبی اداره و برنامه‌های درسی و آموزشی را به دقت و براساس مقررات مدرسه اجرا می‌کند.

دروغ می‌گوییم تا خوب جلوه کنیم

دروغ، دروغ و تو چه می‌دانی که دروغ چیست؟ دروغ ابتدای بدی‌ها است. دروغ که آغاز می‌شود هم علامت می‌دهد و هم بدی می‌زاید و دور باطل رهایی از «دروغ اول» به وسیله «دروغ بزرگتر» شروع می‌شود و تا رسوایی امتداد پیدا می‌کند.

دروغ از معدود پدیده‌های ضد اخلاقی است که نظم و انضباط را بر هم می‌زند و بسرعت از حالت شخصی و فردی بیرون می‌آید و جنبه اجتماعی به خود می‌گیرد. دروغی که فرزند به پدر می‌گوید، مادر به دختر و کارمند به همکار و ... جامعه را دوگانه،‌دو وجهی و سست می‌کند و چون صورت ناپسندش از زشتی به در ‌آید و همه‌گیر شود، هیچ چیز را از معرض آسیب و نقصان و اضمحلال دور نمی‌دارد.

دروغ در مدرسه رایج می‌شود و تو می‌بینی که در کشاورزی اثر می‌کند! در کارخانه دروغی گفته می‌شود و در خیابان معضل‌ساز می شود، ابتدایش ساده است ولی انتهایش دهشتناک و مخوف می‌شود. درست برخلاف «صداقت» که ابتدا سخت می‌نماید ولی کارها را روی خط آسانی قرار می‌دهد، اگر صداقت واجب شود و راست‌گویی عهد دوران شود تو می‌بینی که بدی‌ها گرفتار می‌شوند. و نابسامانی‌ها محدود و محکوم به نظم می‌شوند فرزند راستگو اسیر صداقت است چرا که هر خلافی مستلزم یک دروغ است و از همین جا است که راستی به مدد نیکویی می‌آید و نظم و زیبایی و خوبی می‌آفریند و از انباشته‌شدن کدورت‌ها و بی‌اعتمادی‌ها جلوگیری می‌کند، متولیان و دلسوزان جوامع دو انگیزه برای اشاعه صداقت دارند، انگیزه اول اخلاق است و انگیزه دوم نظم و انضباط و قانون، اخلاق که از فرد آغاز می‌شود و به کار آرامش درونی و ثبات شخصیتی و قدرت اراده می‌آید بنیان‌های جامعه را مستحکم می‌کند و قانون که نظم و زیبایی و عدالت می‌آورد و این هر دو نیاز مبرم به «صداقت» دارند و سم مهلکشان دروغگویی است. دروغگویی هم محصول فرد و جامعه ضعیف است و هم بر ضعف آن‌ها می‌افزاید و نابسامانی‌هایشان را متراکم می‌سازد، چرا دروغ می‌گوییم؟ چون ضعیف هستیم، چون تنبلیم، چون نابلد و پرمدعا هستیم،‌چرا درست نمی‌شویم؟ چون دروغ می‌گوییم و با وصله‌های ناچسب نواقصمان را پر می‌کنیم.

چوپان دروغگوی قصه‌‌های ما خیلی ساده بود و فقط برای تفریح جعل خبر می‌کرد ‌و به سرعت تاوان ناراستی خود را پرداخت، چوپان دیگری در آن طرف آبادی‌ها بود که هرگز ساده نبود و برای تفریح زبان به زشتی دروغ باز نمی‌کرد،‌گرگی به گله حمله نکرده بود، ولی خودش گوسفندی را پاره کرد قسمتی از گوشتش را کباب کرد و خورد و خونش را بر زمین ریخت و گواه صدق خود گرفت،‌به این هم بسنده نکرد، دوستان ناباب خود را به ده فرستاد که هنگام حضور اهالی در صحرا راحت سرقت کنند،‌خودش هم اصلاً نخندید، گریست و روستاییان ساده‌دل را واداشت که بر مظلومیتش رحم آورند و به جای یک گوسفند، دو گوسفند به گله‌اش اضافه کنند و تازه از آن‌ها قول گرفت که نوبت بعد با سرعت بیشتری به کمکش بیایند!...

دروغ چوپان اول، بار داد و زشتی آفرید و بزرگتر و پیچیده‌تر توسط چوپان دروغگوی بعدی پیگیری شد.

اما این بار وقتی اهالی روستا به اصل قضیه پی بردند خیلی دیر شده بود ولی دیگر به بی‌اعتنایی اکتفا نکردند و او را به سختی تنبیه نمودند. بالاخره گرگ آمد و این بار علاوه بر گوسفندان خود چوپان را هم درید و روستاییان هیچ نگفتند و به سکوت گذشتند و در دل به دروغگویان لعنت فرستادند.

مقاله زیر کنکاشی در علل و عوامل دروغگویی دارد با هم آن را می‌خوانیم:

***

همه دروغ می‌گویند و دروغ گفتن مختص زمان خاصی نیست. حال چرا ما دروغ می‌گوییم؟

کارشناسان براین باورند که افراد برای اینکه برای خود و دیگران خوب و موجه جلوه کنند، اقدام به دروغ گفتن می‌کنند.

«رابرت فلدمن» استاد برجسته دانشکده روانشناسی ماساچوست در این رابطه می‌گوید که انسان‌ها برای احترام به نفس خود دروغ می‌گویند و افراد هنگامی که عزت نفس خود را در معرض تهدید می‌بینند بلافاصله شروع به دروغ گفتن می‌کنند. تمامی دروغ‌ها مضر نیستند. در حقیقت دروغ گاهی اوقات بهترین راه برای حفاظت از اسرار برای جلوگیری از عناد و کینه‌توزی دیگران است.

برخی فریب‌ها نیز مثل لاف زنی و دروغ‌هایی با عنوان نشان دادن ادب و نزاکت نباید زیاد جدی گرفته شوند. اما در نقطه مقابل برخی دروغ‌ها که فقط برای دروغ گفتن بیان می‌شوند خطرناک هستند و در ابعاد کلان اعتماد اجتماعی را از بین می‌برند.

دروغ گفتن و تظاهرکردن درمیان حیوانات نیز امری شایع است اما این فقط انسان‌ها هستند که به عمد دروغ می‌گویند و به این وسیله خود و دیگران را گول می‌زنند.

مردم همواره به این فکر می‌کنند که اطرافیانشان چگونه فرق میان دروغ و راست را در سخنانشان از یکدیگر تمیز می‌دهند. به عنوان مثال، فلدمن در یک تحقیق جالب دو فرد غریبه را در یک اتاق قرار داد و از تمامی مکالمات آنها فیلمبرداری کرد. سپس به صورت جداگانه، فیلم گرفته شده را برای آنها پخش کرد. این افراد اذعان کردند که تمامی حرف‌هایشان راست نبوده است. جالب آنکه این اشخاص پس از پایان گفت و گو اعلام کردند که همه چیز را راست گفته‌اند، اما پس از اینکه فلدمن با زیرکی نکته‌هایی را که آنها دروغ گفتند را مشخص کرد، افراد مورد آزمایش قرار گرفته نیز اذعان کردند که برخی موارد را دروغ گفته‌اند. این تحقیق چندی بعد در ابعاد وسیع‌تری انجام شد. نتایج به دست آمده از این مطالعه نیز نشان داد که حدود 60 درصد از مردم دست کم یک بار در یک مکالمه یک دقیقه‌ای دروغ گفته‌اند.

مردم عموماً به صورت غیر ارادی دروغ می‌گویند و هیچگاه دروغ را جزیی از مکالمه عادی خود در نظر نمی‌گیرند. در حال حاضر نظریه دیگری که مطرح است بر این امر تأکید دارد که ما تلاش چندانی برای تحت تأثیر قرار دادن اطرافیانمان نمی‌کنیم اما دوست داریم آنگونه باشیم که آنها دوست دارند. ما می‌خواهیم سازگار باشیم برای اینکه زندگی اجتماعی آسان‌تر و راحت تری داشته باشیم.

جالب است بدانید که مردها بیشتر از زن‌ها دروغ نمی‌گویند، اما آنها همیشه تلاش می‌کنند دروغ‌های خود را به گونه‌ای دروغ بگویند که برای دیگران بهتر به چشم بیایند. فلدمن همچنین با تحقیقات خود ثابت کرد که برونگراها بیشتر از درون گراها دروغ می‌گویند.

در مجموع دروغ‌ها به چند دسته تقسیم می‌شوند:

1ـ دروغ‌های بزرگ:

برخی دروغ‌ها فاجعه‌بار هستند و حتی ممکن است به قربانی شدن انسان‌های بی‌گناه منجر شود و یا خسارات بسیاری را به دنبال داشته باشد. کارشناسان از گسترش این نوع دروغ ابراز نگرانی می‌کنند. به عنوان مثال شخصی در یک دادگاه علیه یک بی گناه، شهادت دروغ می‌دهد.

2ـ با دقت سخن گفتن:

برخی افراد برای اینکه اطلاعات و جزئیاتی را در سخنانشان بیان نکنند سعی می‌کنند به دقت حرف بزنند و در انتخاب عبارات و جملاتشان نهایت ظرافت را به خرج دهند. این افراد بی آنکه بخواهند دروغ می‌گویند و جوابشان به سئوالات مطرح شده عموماً گمراه‌کننده است.

3ـ تعارف‌ها:

تعارف‌ها را می‌توان در زیرمجموعه دروغ‌های مصلحت‌آمیز درنظرگرفت، اما در حقیقت تعارف هم به نوعی فاصله گرفتن از حقیقت است و به منظور جلب نظر طرف مقابل صورت می‌گیرد.

4ـ بلوف زدن:

بلوف زدن به معنای نشان دادن توانایی فرد بلوف زن برای انجام کاری است بی آنکه از عهده انجام آن کار برآید.

5 ـ دروغ‌های بی شرمانه:

برخی دروغ‌ها به گونه‌ای بیان می‌شوند که شخص یا اشخاص شنونده می‌توانند به خوبی نادرست بودن آن را تشخیص دهند. در این دروغ‌ها شخص دروغگو سعی می‌کند با زبان بدن خود نیز دروغ خود را توجیه کند، اما چون اصل موضوع دروغی آشکار است و نادرست بودن آن برای همه هویداست، درنتیجه مخاطب بلافاصله به این موضوع پی می‌برد.

6ـ دروغ محتوایی:

هنگامی که شخص سعی می‌کند قسمتی از حقیقت را در رابطه با موضوعی پنهان کند و با حاشیه رفتن قسمت درست را به قسمت نادرست برتری دهد، شخص دروغ محتوایی گفته است.

7- دروغ اضطراری:

از این نوع دروغ با عنوان دروغ استراتژیک نیز یاد می‌شود. دروغ استراتژیک هنگامی بیان می‌شود که امکان به خطر افتادن منافع شخص و گروه ثالثی با گفتن حقیقت در میان باشد. این نوع دروغ عموماً زودگذر است و پس از مدتی حقیقت روشن می‌شود.

8 ـ بزرگنمایی کردن:

بزرگنمایی کردن هنگام انجام می‌شود که موضوع اصلی حقیقت داشته است ولی شخص بیان کننده در روش انجام آن تغییراتی می‌دهد.

9ـ دروغ بافی:

این موضوع هنگامی حادث می‌شود که شخصی موضوعی را با اطمینان بیان می‌کند، بدون اینکه از صحت و سقم آن مطمئن باشد ممکن است مطلب بیان شده حقیقت داشته یا نداشته باشد، اما شخص بیان کننده سعی می‌کند آن را به نوعی و با توجه به داشته‌های ذهنی خود تعریف و تفسیر کند.

10ـ دروغ گفتن به کودکان:

دروغی که به کودکان نیز گفته می‌شود، یک دروغ است. این دروغ‌ها هنگامی گفته می‌شود که والدین سعی می‌کنند با دلیل‌های دور از واقعیت خواسته‌های خود را به کودکان تحمیل کنند.

11ـ‌ دروغ گفتن فیزیکی:

برخی اوقات افراد سعی می‌کنند با نهایت دقت و ظرافت دروغ بگویند اما حالات عضلات صورت و چشم‌ها و آهنگ صدای این افراد، دروغ آنها را برملا می‌کند.

موارد اشاره شده فقط بخشی از انواع دروغ بود. دروغ اگر امری ذاتی نباشد، موضوعی اجتناب ناپذیر است. این نکته را فراموش نکنید که همه ما دروغگو هستیم!

شادی را بیاموزیم آرش میر خانی

بسیاری براین باورند که شادی یک انتخاب است. افراد شاد درحالی به راحتی این موضوع را پذیرفته‌اند که افراد غمگین بسیار برایشان سخت است که ازحال همیشگی خود خارج شوند و شاد باشند.

اولین قدم به سوی شادبودن این است که بدانیم شادی چیزی است که باید آن را آموخت. این درحالیست که معلمان درمدارس همه چیزرا به شاگردان خود می‌آموزند به جز نحوة شادزیستن را و این موضوع می‌تواند بستر شاد نبودن کودکان امروز و بزرگسالان فردا را فراهم کند. درحقیقت شاد بودن را باید پیش ازدوران مدرسه آموخت. به یاد داشته باشید که عضلات صورت شما نیاز به خندیدن وشاد بودن دارند.

همیشه با خود بگویید که برای انجام یک کار راه‌های متفاوتی وجود دارد و این شما خواهید بود که راه کوتاه تر، سریع تر، آسان‌تر و شادتر را انتخاب می‌کنید.

دراین مقاله برآنیم تا به بررسی چند نکته برای شاد زیستن اشاره کنیم:

***

1 - زیاد بخندید:

از زمان‌های دور می‌گفتند که خنده بر هر درد بی‌درمان دواست. حال اگر خندیدن برای شما سخت است می‌توانید یک مداد را در دهان قراردهید و آن را با دندان‌های خود آرام بفشارید. این کافی است چون مغز شما متوجه می‌شود که عضلات صورت شما به حالت خنده درآمده است و پس ازآن شروع به انتشار هورمون و موادشیمیایی مخصوص شاد بودن در بدن می‌کند.

2 - آواز بخوانید:

جالب است بدانید که آوازخواندن هم مثل خندیدن عمل می‌کند و موجب می‌شود بدن شما مواد شیمیایی را آزاد کند که در نهایت به شادی شما بینجامد. شما می‌توانید هنگام رانندگی، درحمام و درهرمحلی که صدای شما دیگران را آزار نمی‌دهد، به زیرآواز بزنید. هنگامی که پریشان و عصبانی هستید، آواز بخوانید و پس ازآن متوجه می‌شوید که تمامی احساسات بد، ازشما فاصله می‌گیرند.

3 - با افراد مثبت معاشرت کنید:

بودن افراد شاد دراطراف شما، موجب خواهد شد، بی‌آنکه خود متوجه شوید، شاد بودن را بیاموزید. ثابت شده است که افراد شاد در مواجهه با مشکلات از توان بسیار بالاتری برخوردارند و این درحالی است که افراد غمگین حتی در برخی موارد از نصف توانایی?های خود برای غلبه بر چالش‌ها بهره ‌می‌برند. از این رو پیشنهاد می‌شود که افراد اطراف خود را به گونه‌‌ای انتخاب کنید که زندگی‌تان آنها را از شما طلب می‌کند.

4 - قهقهه بزنید:

کارشناسان ابرازعقیده می‌کنند که خندیدن با صدای بلند(قهقهه) از لبخندزدن بهتر است و به شما کمک می‌کند تا راحت‌تر و سریع‌تر ازمشکلات ومواردی که ناراحتی شما را موجب شده‌‌اند، فاصله بگیرید. اگرنمی توانید به طورطبیعی قهقهه بزنید، وانمود کنید که شاد هستید و به اجبار با صدای بلند بخندید.

5 - فعال باشید:

پرحرکت بودن و یا به اصطلاح فرنگی‌ها ( اکتیو ) بودن شادی را برای شما به ارمغان خواهد آورد. فعالیت‌هایی را انتخاب کنید که آنها را دوست دارید.

همچنین شما می‌توانید با تغییر در برخی عادات وفعالیت‌های روزانه خود، شاد باشید. به ورزش مورد علاقه تان بپردازید؛ یوگا کار کنید ودرنهایت به خود بیاموزید و خود را عادت دهید که فعال باشید.

6 - خلاق باشید:

خلاق بودن راه بسیارخوبی برای شاد بودن است. تصورکنید که افراد خلاق که کارهای جالب می‌کنند پس از به نتیجه رسیدن تلاش‌هایشان چقدرخوشحال وخرسند می‌شوند. شما می‌توانید نقاشی کنید یا به طراحی بپردازید. ساخت ابزارهای گوناگون نیز می‌تواند به شاد بودن شما کمک کند. سعی کنید غذاهای جدید را تست کنید و یا باغچه خود را آنگونه که دوست دارید، بیارایید. پـــرورش خلاقیت موجود در شمــا می‌تواند راهی خوب برای شاد بودن شما باشد.

7 - فکرخود را پرورش دهید:

هنگامی که ناراحت هستید به خود بگویید «این نیز بگذرد» این واژه به شما کمک می‌کند که به آینده امیدوار باشید و به مرور زمان ذهن شما پس ازمشکلات به صورت خودکار خود را به آینده دلخوش می‌کند.

8 - مثل کودکان رفتار کنید:

کارهای کودکانه انجام دهید وهمواره به خود بگویید که جوان هستید. بدوید، بپرید و تاب بازی کنید. به یاد داشته باشید که ما به این دلیل که پیرمی شویم، دست از بازی نمی‌کشیم، بلکه به این علت پیرمی شویم که بازی کردن را کنارمی گذاریم.

9 - مهربان باشید:

به صورت تصادفی کارهایی انجام دهید که مهربانی شما را نشان دهد. این عمل می‌تواند بسیارساده انجام شود. یک جمله محبت آمیز، پیشنهاد کمک، هدیه دادن و اجازه دادن به یک عابـــر بـــــرای ردشدن ازعـــرض خیابان، اینها می‌تواند ضمیرناخودآگاه شما را شاد کند.

10 - شکرگزارباشید:

همیشه ازچیزهایی که دارید راضی باشید و داشته‌های خود را شکرکنید. بیاموزید که همیشه درقبال چیزی که دریافت می‌کنید، تشکرکنید. این موضوع موجب می‌شود تا احساسات منفی ازشما دور شود وشادی را درعمق وجودتان احساس کنید.

11 - خود را آرام کنید:

راهی را بیابید که ازطریق آن آرام می‌شوید. برخی سعی می‌کنند با استفاده از تکنیک‌های مدیتیشن خود را آرام کنند. برخی دیگر به موسیقی موردعلاقه خود گوش فرامی‌دهند و عده‌‌ای هم به پیاده روی می‌پردازند. این اقدامات با توجه به روحیه فرد می‌تواند کمک قابل توجهی به شاد بودن کند.

آب میوه طبیعی یا صنعتی؛ فواید و زیان‌ها (بیتا مهدوی )

آخرین بررسی‌های موسسه سرطان نشان می‌دهد که رژیم غذایی سرشار از میوه، مهمترین راه پیشگیری از سرطان است زیرا میوه تنها منابع دارای آهن، املاح معدنی و ویتامین‌هاست.

کارشناسان تغذیه براین باورند که آب میوه‌ها منابع بسیار خوبی از موادمغذی به حساب می‌آیند. به عنوان مثال گریپ‌فروت و پرتقال میزان بسیار زیادی ویتامین C در خود دارند. آب هویج حاوی مقدار زیادی ویتامین A به شکل بتاکاروتین است. آب میوه‌ها، منبع بسیار خوبی از مواد معدنی لازم مانند آهن، مس، پتاسیم، سدیم، ید و منیزیم است.

محققان دریافته‌اند، مرکبات موادی درخود دارند که دفع سموم را از بدن تسهیل می‌کنند و در نتیجه احتمال ابتلا به سرطان را کاهش می‌دهند. انگور حاوی ماده‌ای است که از تخریب DNA سلولها جلوگیری می‌کند.

آنان معتقدند که برای سالم ماندن، حداقل پنج وعده در روز باید میوه مصرف کرد.

متاسفانه در چند سال اخیر استفاده از آبمیوه‌های آماده و صنعتی،جایگزین آب میوه‌های طبیعی شده است. بسیاری از مردم به گمان این که آب میوه‌های آماده، سالم و مغذی هستند، آنها را مصرف می‌کنند، در حالی که سخت در اشتباه هستند بررسی‌ها نشان می‌دهد که در اغلب آبمیوه‌های آماده فقط 20درصد از عصاره آبمیوه‌های طبیعی وجود دارد و بقیه این نوشیدنی را آب، شکر، اسید، اسانس و موادنگهدارنده تشکیل می‌دهد.

همچنین در هر 200میلی‌لیتر این نوع آبمیوه‌ها تقریباً 3 تا 4 قاشق چایخوری شکر وجود دارد که در هر قاشق حدود 5 گرم قند دیده می‌شود که هرگرم آن معادل 4 کالری انرژی دارد.

با مصرف این مقدار آبمیوه، معادل 80 کالــــری انرژی وارد بدن می‌شود که اگر هر روز این مقــــدار انرژی دریــــافت شود، رفته رفته چاقی عارض شده و در پی آن دیــــابت، فشارخون، چربی خون و بیماری‌های قلبی ایجاد می‌شود.

این در حالی است که در بین آبمیوه‌های آماده، آب انبه، پرتقال و انگور نسبت به آب سیب و آلبالو چاق‌کننده‌تر بوده و موجب افزایش ناگهانی قندخون می‌شوند. از سوی دیگر این نوع آبمیوه‌ها در اثر حرارت پاستوریزاسیون و تغلیظ در کارخانه ارزش ویتامینی خود را تا حد بسیار زیادی از دست می‌دهند که حتی در صورت بکارگیری تکنیک‌های بسیار عالی آب‌میوه‌های طبیعی قابل قیاس نیستند.



آب‌میوه‌های آماده

مهندس رشید احمدیان، کارشناس ارشد تغذیه درباره آب‌میوه‌ طبیعی و تفاوت آن با کنستانتره به گزارشگر ما می‌گوید: «آب میوه، محصول مایعی از میوه است که نه رقیق شده و نه تخمیر و به آن رنگ و طعم‌دهنده اضافه شده باشد.

با فشردن میوه، عصاره از پالپ جدا می‌شود. عصاره شامل ویتامین‌های محلول در آب، شکر و بعضی مـــواد معدنی است. قندی که به‌طــور طبیعی در عصاره وجود دارد مقدار معینی انرژی تولید می‌کند. بعضی وقت‌ها شکر اضافی هم به عصاره اضافه می‌شود که ارزش کالری‌زایی محصول را افزایش می‌دهد.

اصطلاح آب‌میوه را به محصولی که مستقیماً از میوه بدست آمده باشد می‌گویند و هم به کنسانتره میوه‌ای که به آن آب و طعم اضافه شده باشد.»

او می‌افزاید: «برای تولید آب‌میوه، نخست میوه را می‌شویند؛ مواد زاید آن مانند دم، ساقه و هسته را جدا کرده و سپس آن را خرد می‌کنند. پالپ بدست آمده بعضی وقت‌ها حرارت دیده یا تحت فرآیندهای شیمیایی قرار می‌گیرند تا میزان محصول بدست آمده افزایش یابد. پس از این، مراحل اولیه آماده‌سازی، انجام می‌شود.»

او مراحل آماده‌سازی و تولید آب‌میوه آماده را این‌گونه شرح می‌دهد: «پرس پالپ»، برای جلوگیری از اکسیداسیون، این عمل باید سریع انجام شود. اکسیداسیون تأثیر نامطلوبی روی رنگ و طعم دارد.

«فیلتراسیون»، باعث جدا شدن ذرات ناخواسته یا کاهش بار میکروبی یا سلول‌های مخمر می‌شود.

«تغلیظ»، غلیظ کردن عصاره تحت خلاء؛ این کار نگهداری و حمل‌ونقل عصاره را آسان‌تر می‌کند.

«اسانس‌گیری»، در هنگام این فرآیند، ممکن است مواد معطر فرار از عصاره خارج شوند که به وسیله دستگاه خاصی دوباره در مخزنی جمع می‌شوند. از 100 لیتر عصاره یک لیتر آروما بدست می‌آید. آرومای بدست آمده، دوباره به عصاره بازگردانده می‌شود.

«پرکردن»، در این مرحله آب‌میوه درون بطری پر می‌شود که در سال‌های اخیر با پیشرفت‌های حاصل شده در این صنعت برای آب میوه‌های شفاف، قبل از پرکردن از فرآیند اولترا فیلتراسیون و برای آب‌میوه‌های کدر یا ابری از پاستوریزاسیون یا انجماد شدید استفاده می‌کنند.

آب‌میوه‌ها را به صورت شیرین نشده و شیرین شده (با افزودن شکر) می‌توان استفاده کرد. میزان شکر افزوده شده باید براساس قوانین مواد آشامیدنی به آب میوه اضافه شود. همچنین نوشیدنی‌های میوه‌ای یا نکتار نیز از انواع دیگر آب‌میوه‌ها هستند که این گروه نیز از عصاره میوه یا پالپ بدست می‌آیند که احتمالاً تغلیظ شده‌اند و آب و شکر نیز به آن اضافه می‌شود. میزان عصاره یا پالپ نیز باید برروی بسته‌بندی درج شود.

همچنین آب‌میوه‌ها و نوشابه‌های حاصل از آنها به دو نوع زلال (شفاف شده) و کدر (پالپ‌دار) و از نظر میزان میوه طبیعی محتوی آب‌میوه و پالپ به سه گروه آب‌میوه با میزان میوه طبیعی 100 درصد، نکتار با میزان میوه بسته به نوع 50 تا 25 درصد و در گروه شربت میوه‌ای با محتوی میوه از 6 تا 30 درصد تقسیم می‌شوند.



مضرات آب‌میوه‌های آماده

دکتر احمد رضا درستی، کارشناس صنایع غذایی درباره مصرف آب‌میوه‌های آماده به گزارشگر ما می‌گوید: «بررسی‌ها درباره نوشیدنی‌هایی که به جای آب‌میوه‌های طبیعی عرضه می‌شوند، نشان می‌دهد که با وجود ادعای تولید‌کنندگان، اغلب آنها فقط دارای 5 تا 10 درصد آب‌میوه طبیعی هستند. این در حالی است که بسیاری از مردم می‌اندیشند که می‌توان از آنها به جای آب‌میوه طبیـــعی استفاده کرد. اما واقعیت این است که مصرف این نوشیدنی‌ها فقط برای تنوع و تفریح مناسب است و حداکثر برای رفع عطش در فصل گرما.

او می‌افزاید: «استفاده از این نوشیدنی‌ها نه فقط احتمال چاقی را در افراد بالا می‌برد بلکه پوسیدگی دندان را نیز در آنان گسترش می‌دهد بخصوص در تغذیه کودکان که کودک به جای خوردن میان وعده‌های مغذی‌تری مانند شیر و کیک فقط کمی آب و شکر دریافت می‌کند.»

او می‌افزاید: «آب‌میوه‌های آماده روز به روز جای خود را در بین مردم باز می‌کنند و مصرف آنها بیشتر می‌شود. بررسی‌ها نشان می‌دهد که هر ساله در کشور انگلستان 2/2 میلیون لیتر از نوشیدنی‌های آماده مصرف می‌شود؛ یعنی هر نفر حدود 36 لیتر در سال،‌ آب‌میوه آماده می‌خورد.»

مطالعات روی میزان علاقه مردم به طعم‌های متنوع آب‌میوه‌های آماده نشان می‌دهد که فروش نوشیدنی‌هایی با طعم پرتقال و سیب 70 درصد بیشتر از سایر طعم علاقه مردم را به خود جلب کرده است.

بعد از آنها، آب گوجه‌فرنگی و گریپ‌فروت، بیشترین فروش را دارند.

این بررسی‌ها نشان می‌دهند که مردم فقط به دلیل طعم این آب‌میوه‌ها را انتخاب نمی‌کنند، بلکه به دلیل ارزش‌های غذایی که شنیده‌اند، آنها را انتخاب، خریداری و میل می‌کنند.

با این حال، مسئولان بهداشتی اعلام کرده‌اند که به جای این نوشیدنی‌ها، باید فرهنگ مصرف سبزی و میوه‌های تازه را ترویج کرد.

واقعیت این است که بسیاری از آب‌میوه‌های آماده، بر خلاف انتظار، مملو از ویتامین C نیستند و ویتامین ‌اندکی دارند.

این نوشیدنی‌ها، درصد کمی از ویتامین‌های موجود در آب‌میوه‌های طبیعی را دارند. مقدار مواد مغذی آب‌میوه‌های آماده، آنقدر ناچیز است که نیاز روزانه افراد به ویتامین‌ها را تأمین نمی‌کند و برای جذب ویتامین C بدن، نباید به استفاده از آنها دلخوش کرد.

دکتر درستی با تاکید بر اینکه هرگز نباید مصرف آب‌میوه‌های آماده را در گروه‌های اصلی مواد غذایی یعنی گروه غلات، لبنیات، میوه‌های تازه، سبزی و گوشت (قرمز و سفید) جای داد، می‌افزاید: بررسی‌های انجام شده نشان داده است که آب‌میوه‌های آماده از نوشابه‌های گازدار نیز شکر بیشتری دارند و به همین دلیل اثرات مخربی را بر دندان‌ها خصوصاً در کودکان دارند. در واقع در هر 200 میلی‌لیتر این نوشیدنی‌ها 3 تا 4 قاشق چایخوری شکر وجود دارد و اگـــر از آنها به جای آب استفاده شود، باعث پوسیدگی دندان‌ها می‌شوند.

به طور کلی، آب‌میوه‌های آماده از دو راه احتمال پوسیدگی را در دندان‌ها بالا می‌برند، نخست آنکه خاصیت اسیدی آب‌میوه‌ به همراه شکر موجود در‌ آن باعث ایجاد پلاک در دندان‌ها و در پی آن پوسیدگی دندان‌ها می‌شود؛ دوم آنکه اسید موجود در آب‌میوه، موجب انحلال مینای دندان شده و تخریب هر چه بیشتر دندان‌ها را به دنبال دارد. حتی نوشیدنی‌هایی که با عنوان کم شکر و یا بدون شیرینی عرضه می‌شوند، مخرب بوده و نباید از آنها به طور مرتب استفاده کرد.»

او می‌افزاید: «در هر 200 میلی‌لیتر از آب‌میوه‌های آماده 3 تا 4 قاشق چایخوری شکر وجود دارد و هر قاشق چایخوری در حدود 5 گرم قند دارد؛ هر گرم قند 4 کالری انرژی دارد و در مجموع مصرف یک پاکت آب‌میوه آماده حدود 80 کالری انرژی به بدن می‌رساند؛ معادل دو قاشق روغن مایع.»

او معتقد است: «دریافت این میزان انرژی مضاعف، رفته‌رفته باعث چاقی خواهد شد و متعاقب چاقی، بسیاری از بیماری‌های مزمن مانند دیابت، بیماری‌‌های قلبی و عروقی و امثالهم، از راه می‌رسند. در واقع خیلی از اوقات همین وعده‌های کوچک و کم‌ارزش غذایی، مانع از کاهش وزن بدن می‌شوند و رژیم‌های غذایی را با شکست مواجه می‌کنند!

این نوشیدنی‌ها به جای تأمین مواد مغذی بیشتـــر، کالری فراوانی را به بدن می‌رساند و در نتیجه اضافه وزن را به همراه دارند.

به همین دلیل، مصرف آب‌میوه‌های طبیعی، آن هم بدون شکر برای همه افراد در هر سنی، اهمیت و ارزش غذایی بیشتری دارند.»

او می‌گوید: «تحقیقات نشان می‌دهد کودکانی که نوشیدنی‌های شیرین مصرف می‌کنند در مقایسه با همسالان خود چاقتر هستند و از اضافه وزن مفرط رنج می‌برند.کالری اضافی موجود در این نوشیدنی‌ها، عامل بازدارنده کودکان برای مصرف غذایی کمتر نیست.

کودکی که مقادیر زیادی نوشیدنی شیرین مصرف می‌کند، غذای بیشتری میل کرده و در نتیجه، بیش از حد نیاز، انرژی دریافت می‌کند.

بنابراین، کودکان دارای اضافه وزن نباید نوشیدنی‌های شیرین (چای شیرین و آب‌میوه‌های صنعتــــی) و انواع نوشــــابه‌‌های گــــازدار و قندی مصرف کنند.

کودکانی که نوشیدنی‌های شیرین مصرف می‌کنند، تمایل کمتری به مصرف شیر دارند، زیرا طعم شیر را در مقایسه با نوشیدنی‌های شیرین دوست ندارند. کودکانی که بیشتر از 360 گرم نوشیدنی شیرین در روز مصرف می‌کنند، مواد مغذی کمتری، دریافت می‌کنند.



کاهش ارزش ویتامین

گیتی شادمهر، متخصص تغذیه درباره زیان مصرف آب‌میوه‌های آماده به گزارشگر ما می‌گوید: «آب‌میوه‌های آماده از قندهای طبیعی درست شده‌اند که با پدیده پوسیدگی دندان و چاقی افراد مرتبط هستند.»

او درباره پاستوریزه کردن آب‌میوه‌ها می‌افزاید: «آب‌میوه‌ به دو روش پاستوریزه‌ می‌شود. روش نخست، عبارت از پاستوریزاسیون در ظرف است. آب‌میوه‌ها در دمای 70 تا 75 درجه سانتی‌گراد به مدت 20 دقیقه پاستوریزه می‌شوند که شرایط تولید و پاستوریزاسیون بسته به ماهیت و حساسیت میوه به حرارت متغیر است. در روش دوم پاستوریزه کردن، آب‌میـــوه در فرایند تولید از بین صفحات فلزی که با آب داغ به دمای مورد نظر رسیده‌اند، عبور داده می‌شوند.

تغلیظ و حرارت دادن به آب‌میوه‌ در فرآیند تولید آب‌میوه‌های صنعتی به کم شدن ارزش ویتامینی آن می‌انجامد که حتی با به کارگیری تکنیک‌های مناسب و نوین، باز هم با آب‌میوه‌های طبیعی قابل قیاس نیستند. البته نباید فراموش کرد که میوه تازه به مراتب مغذی‌تر از آب‌میوه است.»

او درباره ارزش غذایی آب‌میوه‌ها، می‌افزاید: «به طور کلی آب پرتغال دارای مقادیری ویتامین C،‌ آب‌انگور منبع غنی از آنتی‌اکسیدان‌ها، آب انبه سرشار از بتاکاروتن،‌ آب سیب حاوی مواد معدنی و مقداری فیبروپکتین و آب آلبالو دارای بتاکاروتن و ویتامین C است.

هرچقدر فرآیند صنعتی تولید یک ماده غذایی، بیشتر شود به همان‌اندازه از ارزش غذایی آن کاسته خواهد شد. پس، مقدار مواد مغذی را که با خوردن میوه تازه جذب می‌شود، هیچگاه از نوشیدن آب‌میوه، حاصل نمی‌شود.

نسبت « اتفاق» و«درایت» علیرضا خانی

گویند روزی امیری، تیراندازان و کمانداران نام‌آور شهر و لشکر را به میدانی فراخواند. حلقه انگشتری خود را میان دوشاخه درختی نهاد و گفت: هر کس تیری از میان حلقه‌ بگذراند، خلعتی عظیم پاداش می‌گیرد.

کمانداران و تیراندازان بنام، تیر در چله کمان نهادند و یک چشم ببستند و نفس در سینه حبس کردند و با هزار دقت، تیر رهانیدند ... اما نشد. ناگهان تیری ناشناس از میان حلقه عبور کرد. همه با حیرت روی به پشت سر برگرداندند و پسری بازیگوش را دیدند که تیروکمانی ابتدایی و دست‌ساز در دست دارد. امیر گفت: آفرین! شاهکار کردی! بیا که تو را بر همه تیراندازان بنام برتری دهم. پسرک همانگونه که پیش می‌آمد کمان را شکست و چند تکه کرد و زیر پا انداخت. امیر با ناباوری پرسید: این چه کاری بود. چرا کمان بدین گرانقدری را شکستی؟ پسرک گفت: ترسیدم بگویید یک بار دیگر تیر بینداز!

* * *

گاهی آنچه رخ می‌دهد، نتیجه محاسبه دقیق و دقت و ظرافت و اجرای هنرمندانه و بی‌عیب و نقص یک برنامه از پیش تعیین شده است. گاهی آنچه رخ می‌دهد صرفاً یک «رخداد» است؛ یک اتفاق. و این دو از هم متمایز است.

اگرچه هر اتفاق، علتی دارد اما گاه علتش خارج از دایره توان و محاسبه و عمل ماست. علتی است که از مجموعه‌ای دیگر وارد شده و نتیجه‌ای داده است که گاه به نفع ماست و گاه به ضرر ما.

مثلاً وقتی سدی ساخته می‌شود با همه دقت و ظرایف و محاسبات دقیق و عظمتش، باید سازندگان آنرا تکریم کرد و آن را نشانه شایستگی و لیاقت و کفایت سازندگان آن ومدیران اجرایی دانست و از دولت به خاطر اجرای چنان پروژه عظیمی قدردانی کرد، اما، فی‌المثل، میزان آب پشت سد تابعی از حجم بارندگی است. اگر باران نبارد، کسی حق ندارد سازندگان سد و دولت مجری را بی‌کفایت بداند و اگر باران ببارد نیز بر شایستگی آنان افزوده نمی‌شود، فقط نتیجه بهتر خواهد بود.

وقتی بانک مرکزی نرخ تورم را در سال گذشته 8/10 درصد اعلام می‌کند، اگر بدانیم که این اتفاق حاصل برنامه‌ریزی و اجرای دقیق و مدبرانه طرح‌های اقتصادی بوده است، باید بر شایستگی مجریان آن احسنت بگوییم و آنها را تکریم کنیم، اما وقتی بدانیم که براساس اصل ساده اقتصادی، «تورم» تابعی از «رونق» است و در شرایطی که رکود بر اقتصاد حاکم است، نرخ تورم خود به خود و طبیعتاً پایین می‌آید، موضوع متفاوت خواهد شد. تورم، در پایان سال گذشته خیلی پایین‌تر از سال قبلش بود، به همین دلیل که رشد اقتصادی نیز در سال گذشته بسیار پایین‌تر از سال قبلش بود. وقتی از 8 درصد نرخ رشد اقتصادی پیش‌بینی شده، کمتر از 5/1 درصد تحقق می‌یابد، این به معنای رکود شدید در اقتصاد است و هیچ دولتی نیز، در شرایط رکود شدید، حتی اگر بخواهد نمی‌تواند تورم را افزایش دهد!

اگر بشنویم که تولید ناخالص داخلی طی چهار ـ پنج سال اخیر بیش از دو برابر شده و به رقم 400 میلیارد دلار رسیده است، البته خوشحال می‌شویم، اما وقتی می‌بینیم در همین مدت بهای نفت بیش از 3 برابر شده و این رشد، نه حاصل فراست و نبوغ و برنامه‌ریزی که محصول اتفاقاتی جهانی است، دیگر نمی‌توانیم به اندازه قبل خوشحال باشیم.

به هر حال، گاهی اتفاقاتی «پیش می‌آید» که به نفع ماست و ما را خوشحال می‌کند، اما نمی‌تواند و نباید ما را مغرور کند، چه این اتفاق، نه حاصل درایت و دقت و تلاش ما، که حاصل عواملی خارج از اختیار ماست. ساختن سد و مهار آب را می‌توان به دانش و درایت خود نسبت داد و از آن احساس غرور کرد و حتی به دنیا فخر فروخت، اما از بارش باران فقط می‌توان خوشحال بود، نه مغرور. از گران شدن نفت می‌توان خوشحال بود، اما نمی‌توان مغرور شد. چرا که اتفاقی خارج از اراده و اختیار ماست همانطور که رکود جهانی و لاجرم رکود اقتصادی کشور باعث کاهش نرخ تورم می‌شود که شد! اگر مدیری بخواهد فرصت‌طلبانه، کاهش تورم را به حساب خودش بگذارد باید مسوولیت رکود و کاهش نرخ رشد اقتصادی را هم بپذیرد.

چه خوب است که همه مدیران و کارشناسان کشور در «نسبت وابستگی اتفاقات با توان، برنامه و شایستگی خود» واقع‌نگر و صادق باشند. اینگونه باشد، نیازی به کمان شکستن نیست!

علیرضا خانی