چندی قبل مسئولین آموزش و پرورش از بررسی شروع آموزش زبان انگلیسی از دوره ابتدایی خبر دادند و انتظار میرود آموزش زبان در دبستانها بزودی آغاز شود. در حال حاضر شورای عالی آموزش و پرورش در حال بررسی طرحی است که بر اساس آن آموزش زبان انگلیسی ، در مدارس ابتدایی اجرا شود.
این واقعیت وجود دارد که وضعیت آموزش زبان انگلیسی در سایر مقاطع تحصیلی چندان مطلوب نیست و واکنش برخی دانشآموزان و معلمان زبان از وجود نقاط ضعف در شیوه تدریس ، ساعات و محتوی مطالب درسی زبان انگلیسی حکایت میکند.
بسیاری از کارشناسان بر این باورند که آموزش زبان در مقاطع مختلف ، با نشیب و فراز های زیادی همراه بوده است. در دورهای به دلایلی نا مشخص ، آموزش زبان از سال اول راهنمایی حذف شد بدون اینکه توجیه قانعکنندهای بیان شود. بعد مجدداً آموزش زبان انگلیسی از اول راهنمایی آغاز شد، بدون اینکه دلیلی ارائه شود. در حال حاضر هم بحث آموزش زبان در دبستانها را مطرح میکنند، در حالی که هنوز در دوران راهنمایی و دبیرستان مشکلات فراوانی به چشم می خورد.
متون آموزشی که در مدارس تدریس می شوند به روز نیستند و عمدتاً قدیمی و خستهکننده هستند .حتی تصاویر کتاب های زبان برای دانشآموزان هیچ جذابیتی ندارند. نیازهای امروزی بچهها در زبان انگلیسی مورد توجه قرار نگرفته، در حالی که زبان مقولهای پویاست و در بسیاری موارد قواعد و محتوای آموزشی با 20 سال قبل هیچ تفاوتی ندارد. برخی دیگر از کارشناسان از میزان ساعت اختصاص یافته به این درس گله دارند و معتقدند در بسیاری موارد معلمان توان آموزش همه مطالب را ، در این ساعت محدود ندارند ، چراکه انگیزه یادگیری در دانشآموزان پایین است و از سوی حجم مطالب بالا است و تدریس در این مدت کوتاه بسی دشوار است .
البته اصلی ترین مشکل معلمان در تدریس زبان به دوره راهنمایی آن هم سال اول بر می گردد. چرا که معلم باید در مدت 2 ساعت در هفته اصول و الفبای انگلیسی را آموزش دهد و این در صورتی است که اگر یک هفته تعطیلی داشته باشیم بین دو جلسه آموزشی 14 روز وقفه می افتد که دانش آموز گاهی اوقات دانش آموز ، نام معلم را فراموش می کند چه رسد به مطالبی که معلم درس داده است!
علاوه بر این، بررسی پژوهشهای انجام شده از وضعیت آموزش زبان در مدارس نشان میدهد از نظر بعضی معلمان و کارشناسان، محتوای کتابهای زبان در ارائه مطالب، مثالها و تصاویر دارای تنوع نیستند و تمرینهای ارائهشده باعث تقویت مهارت های زبان ( خواندن ، نوشتن ، صحبت کردن و شنیدن) در دانشآموزان نمیشوند. بد نیست بدانید که 90 درصد از سولات امتحانی ( علی الخصوص سوالات امتحانات نهایی ) هیچ شباهتی به تمرین های کتاب ندارند و به قولی حل تمرینات کتاب به مفهوم آمادگی برای امتحان نیست و معلمان این درس مجبورند علاوه بر حل تمرینات کتاب به حل نمونه سوالات مختلف نیز بپردازند تا بچه ها برای امتحان آماده شوند.
از سوی دیگر با وجود آموزش زبان انگلیسی دانشآموزان طی حدود 7 سال (3 سال راهنمایی، 3 سال متوسطه و یک سال پیشدانشگاهی) آنها قادر نیستند مهارتهای لازم را شامل گوش دادن، نوشتن، صحبت کردن و خواندن بیاموزند و این کتابها کلیاتی هستند که دانشآموزان با حفظ کردن مطالب آنها ، تنها نمره قبولی میگیرند و بعد از چند ماه همه را فراموش میکنند یا نهایتاً مطالب را برای کنکور باقی نگه می دارند. بعد از کنکور تازه باید به فکر یادگیری زبان انگلیسی مورد نیاز خود باشند.
دانش آموزانی که از دیگران جلوترند
یکی دیگر از مشکلات آموزش زبان انگلیسی ، وجود دانش آموزانی است که در خارج از مدرسه به کلاس های زبان می روند. سطح علمی این دانش آموزان از سایرین بالا تر است و گوش کردن به مطالب تکراری و سطح پائین کتاب برای آنها جذاب نیست و کسل کننده است.
«زنگ زبان خیلی خستهکننده است، من که دائم خمیازه میکشم، خانم معلم هم خیلی حوصله توضیح دادن قواعد را ندارد. یکبار روی تخته مینویسد هر کس یاد گرفت که هیچ، هر کس یاد نگرفت باید خودش بخواند تا یاد بگیرد.»
این حرف یک دانشآموز دوم راهنمایی است، به گفته خیلی از دانشآموزان، آنهایی که بیرون از مدرسه کلاس زبان میروند ، میانه خوبی با معلمان ندارند و زنگ زبان یکی از مشکلترین و کسلکنندهترین درسها برای این دانش آموزان است.
از گفتگو با بعضی دانشآموزان برمیآید که فراگیری زبان انگلیسی تابع ویژگیهای شخصیتی معلمان این درس است، به طوری که اگر دانشآموزان، معلم را دوست داشته باشند و از خلاقیت و انگیزه او برای یاددهی بهرهمند شوند، به زبان انگلیسی تمایل بیشتری نشان میدهند. هر چند این یک اصل علمی پذیرفته شده است و در مورد همه دروس صادق است ، ولی باید بپذیریم که در دروس کاربردی ، این نقش پررنگ تر است و هر قدر میزان علاقه دانش آموزان به معلم بیشتر باشد ، یادگیری عمیق تر و اساسی تر صورت می گیرد.
بنابراین در بسیاری از مدارس، نبود معلمان با انگیزه و خلاق، آشنا نبودن آنان با اصول آموزش در سنین پایین، دسترسی نداشتن به وسایل کمکآموزشی و محدود ماندن به کتاب ناقص درسی باعث شده است بهرهوری دانشآموزان در درس زبان انگلیسی به حداقل برسد.البته مشکلات خاص معلمان نظیر مشکلات معیشتی و ... نیز در این قضیه بی تاثیر نیستند که باید تدابیری اساسی و ماندگار در این باره اندیشیده شوند.
شیوه های ناکار آمد در آموزش زبان انگلیسی
«معلم ما در کلاس، فارسی صحبت میکند. گاهی هم که جملهای را به انگلیسی میگوید، ما نمیفهمیم. حوصله ندارد چند بار تکرار کند تا ما بفهمیم»، یکی از دانشآموزان دبیرستانی از آشنا نبودن معلمان زبان به شیوه ها و متد های جدید آموزشی گله میکند و میگوید: «من بعدازظهرها، هفتهای 3 روز، کلاس زبان میروم، آنجا فعالم، به انگلیسی حرف میزنم، مینویسم و میخوانم اما سرکلاس مدرسه چنین فرصتی نداریم ما نه تنها سر کلاس حرف نمی زنیم، بلکه معلم هم شیوهای برای تشویق ما به کار نمیگیرد».
این دانش آموز های حق دارند ولی معلم ها نیز حق دارند ، چرا که در پایان سال امتحان از مطالبی به عمل می آید که معلم تدریس می کند نه مطالبی که دانش آموزان خوششان می آید. بنابراین کلاس ها کمی کسل کننده و غیر کاربردی به نظر می رسند که این موضوع ، در نحوه آموزش و یادگیری زبان انگلیسی تاثیر سوء می گذارد.
در واقع همه تقصیرها به گردن معلمان نیست. ارزش این درس ناشناخته است و هنوز جامعه به این درس احساس نیاز پیدا نکرده است.
معلم در مدارس دولتی هیچ وسیله و ابزاری برای کار ندارد. او حتی نمیتواند یک کارتون یا فیلم به زبان انگلیسی تدریس کند و در چارچوب کتاب درسی محدود میماند. چرا که اگر این کار را کند از درس عقب می ماند و قادر نخواهد بود سرفصل های کتاب را به موقع تدریس کند.
البته در مدارس غیردولتی با دریافت هزینه های گزاف ، کلاسهای آزاد زبان انگلیسی ، فرانسه ، آلمانی و ... برگزار میکنند و چون امکانات و تجهیزات بیشتری دارند، دانشآموزان این مدارس از لحاظ کیفیت آموزشی بالاترند، در حالی که ادامه این روند و ناتوانی مدارس دولتی در این حوزه باعث شکاف علمی و مهارتی بین بچهها میشود.
برخی از کارشناسان بر این باورند که معلم ها خیلی چیزها یاد میدهند، بعضی چیزها را هم یاد نمیدهند و این کاملاً حقیقت دارد چرا که با توجه به میزان علاقه و سواد اطلاعاتی و انگیزه های مختلف و از طرف دیگر تعطیلی های غیر متعارف و نواختن زنگ های مختلف در مدارس همین زمان محدود نیز ، کمتر و کمتر می شود و ناکارآمدیها را تشدید می کند .
اما باید بپذیریم که قبل از هر چیز باید ، فرهنگ خاص زبانآموزی شکل بگیرد و تا بستر آموزش زبان فراهم نباشد، دانشآموزان در این زمینه رشد نمیکنند، چون دانش آموزان زبان و دانشی را که میآموزند، در جامعه ، در منزل و مدرسه کاربرد ندارد ، آن را فراموش می کنند و این روند کاملا طبیعی است و در دیگر دروس هم اینگونه است. در حال حاضر نیاز به آموزش زبان خارجی با توجه به رشد رسانهها و تجهیزات ارتباطی مانند ماهواره، شبکههای اینترنتی و ... در حال افزایش است و تلاش شورای عالی آموزش و پرورش برای توسعه آموزش زبان در مقاطع سهگانه تحصیلی قابل تمجید است، به شرطی که بسترهای آن برای افزایش انگیزه معلمان و دانشآموزان فراهم و روش های نوین آموزشی به کار گرفته شود.