گویند روزی امیری، تیراندازان و کمانداران نامآور شهر و لشکر را به میدانی فراخواند. حلقه انگشتری خود را میان دوشاخه درختی نهاد و گفت: هر کس تیری از میان حلقه بگذراند، خلعتی عظیم پاداش میگیرد.
کمانداران و تیراندازان بنام، تیر در چله کمان نهادند و یک چشم ببستند و نفس در سینه حبس کردند و با هزار دقت، تیر رهانیدند ... اما نشد. ناگهان تیری ناشناس از میان حلقه عبور کرد. همه با حیرت روی به پشت سر برگرداندند و پسری بازیگوش را دیدند که تیروکمانی ابتدایی و دستساز در دست دارد. امیر گفت: آفرین! شاهکار کردی! بیا که تو را بر همه تیراندازان بنام برتری دهم. پسرک همانگونه که پیش میآمد کمان را شکست و چند تکه کرد و زیر پا انداخت. امیر با ناباوری پرسید: این چه کاری بود. چرا کمان بدین گرانقدری را شکستی؟ پسرک گفت: ترسیدم بگویید یک بار دیگر تیر بینداز!
* * *
گاهی آنچه رخ میدهد، نتیجه محاسبه دقیق و دقت و ظرافت و اجرای هنرمندانه و بیعیب و نقص یک برنامه از پیش تعیین شده است. گاهی آنچه رخ میدهد صرفاً یک «رخداد» است؛ یک اتفاق. و این دو از هم متمایز است.
اگرچه هر اتفاق، علتی دارد اما گاه علتش خارج از دایره توان و محاسبه و عمل ماست. علتی است که از مجموعهای دیگر وارد شده و نتیجهای داده است که گاه به نفع ماست و گاه به ضرر ما.
مثلاً وقتی سدی ساخته میشود با همه دقت و ظرایف و محاسبات دقیق و عظمتش، باید سازندگان آنرا تکریم کرد و آن را نشانه شایستگی و لیاقت و کفایت سازندگان آن ومدیران اجرایی دانست و از دولت به خاطر اجرای چنان پروژه عظیمی قدردانی کرد، اما، فیالمثل، میزان آب پشت سد تابعی از حجم بارندگی است. اگر باران نبارد، کسی حق ندارد سازندگان سد و دولت مجری را بیکفایت بداند و اگر باران ببارد نیز بر شایستگی آنان افزوده نمیشود، فقط نتیجه بهتر خواهد بود.
وقتی بانک مرکزی نرخ تورم را در سال گذشته 8/10 درصد اعلام میکند، اگر بدانیم که این اتفاق حاصل برنامهریزی و اجرای دقیق و مدبرانه طرحهای اقتصادی بوده است، باید بر شایستگی مجریان آن احسنت بگوییم و آنها را تکریم کنیم، اما وقتی بدانیم که براساس اصل ساده اقتصادی، «تورم» تابعی از «رونق» است و در شرایطی که رکود بر اقتصاد حاکم است، نرخ تورم خود به خود و طبیعتاً پایین میآید، موضوع متفاوت خواهد شد. تورم، در پایان سال گذشته خیلی پایینتر از سال قبلش بود، به همین دلیل که رشد اقتصادی نیز در سال گذشته بسیار پایینتر از سال قبلش بود. وقتی از 8 درصد نرخ رشد اقتصادی پیشبینی شده، کمتر از 5/1 درصد تحقق مییابد، این به معنای رکود شدید در اقتصاد است و هیچ دولتی نیز، در شرایط رکود شدید، حتی اگر بخواهد نمیتواند تورم را افزایش دهد!
اگر بشنویم که تولید ناخالص داخلی طی چهار ـ پنج سال اخیر بیش از دو برابر شده و به رقم 400 میلیارد دلار رسیده است، البته خوشحال میشویم، اما وقتی میبینیم در همین مدت بهای نفت بیش از 3 برابر شده و این رشد، نه حاصل فراست و نبوغ و برنامهریزی که محصول اتفاقاتی جهانی است، دیگر نمیتوانیم به اندازه قبل خوشحال باشیم.
به هر حال، گاهی اتفاقاتی «پیش میآید» که به نفع ماست و ما را خوشحال میکند، اما نمیتواند و نباید ما را مغرور کند، چه این اتفاق، نه حاصل درایت و دقت و تلاش ما، که حاصل عواملی خارج از اختیار ماست. ساختن سد و مهار آب را میتوان به دانش و درایت خود نسبت داد و از آن احساس غرور کرد و حتی به دنیا فخر فروخت، اما از بارش باران فقط میتوان خوشحال بود، نه مغرور. از گران شدن نفت میتوان خوشحال بود، اما نمیتوان مغرور شد. چرا که اتفاقی خارج از اراده و اختیار ماست همانطور که رکود جهانی و لاجرم رکود اقتصادی کشور باعث کاهش نرخ تورم میشود که شد! اگر مدیری بخواهد فرصتطلبانه، کاهش تورم را به حساب خودش بگذارد باید مسوولیت رکود و کاهش نرخ رشد اقتصادی را هم بپذیرد.
چه خوب است که همه مدیران و کارشناسان کشور در «نسبت وابستگی اتفاقات با توان، برنامه و شایستگی خود» واقعنگر و صادق باشند. اینگونه باشد، نیازی به کمان شکستن نیست!
علیرضا خانی