رایانه، کتابهای کمک درسی، لوحهای فشرده آموزشی، کلاسهای تقویتی و فوق برنامه، معلم خصوصی، مدرسه غیردولتی با هزینههای میلیونی و دهها روش و ابزار دیگر، امروز به یاری دانشآموزان آمدهاند تا شاید آنان را از خوانهای مختلف تحصیل به سلامت عبور دهند و به مرز کنکور و دانشگاه برسانند. آیا وجود این همه اسباب، لوازم، نشانگر تحول در روشهای آموزشی و بهبود شرایط تحصیل است؟ آیا دانشآموزانی که روزگار خود را با درس، کتاب، معلم و نظارت و کنترل خانواده میگذارنند، از تحصیل در چنین شرایطی رضایت دارند؟ آیا این ابزار و روشها برای ایجاد انگیزه در دانشآموزان کفایت میکند و موفقیت دانشآموزان با این همه توجه و هزینه، تضمین میشود؟ بسیاری از والدین، معلمان و متولیان آموزشی معتقدند، علاقه و انگیزه بسیاری از دانشآموزان برای تحصیل کاهش یافته و تلاش بسیاری از آنان به جای درک درست و کامل مفاهیم درسی بر کسب نمره و اخذ مدرک، متمرکز شده است. رضایت دیگران سحر محمدی، دانشآموز پایه دوم دبیرستان که در یکی از مدارس نمونه کشور تحصیل میکند، ساعت 7 صبح راهی مدرسه میشود و پس از شنیدن زنگ تعطیلی مدرسه در ساعت 4 بعدازظهر، عازم آموزشگاه زبان انگلیسی میشود. او، روزهای جمعه را به شرکت در آزمون آمادگی کنکور، اختصاص داده است و به خاطر این همه تلاش، والدین و معلمان، او را دانشآموز فعالی مینامند. اما او معتقد است: «تلاشهایم فقط برای جلب توجه و رضایت دیگران است. فرصت استراحت و تفریح ندارم؛ این شرایط بسیار دشوار است. اما نمیدانم تا کی میتوانم آن را تحمل کنم. پیش از آنکه وارد مقطع دبیرستان شوم، در رشتههای ورزشی کاراته و شنا به مرحله قهرمانی رسیده بودم، ولی حالا همه زندگی و علایقم قربانی درس و مدرسه، شده است. علاوه بر اینکه اولیای مدرسه به فعالیتهای جنبی اهمیتی نمیدهند، خانوادهها، نیز این گونه فعالیتها را برای دانشآموز دبیرستانی ـ که باید خود را برای کنکور آماده کند ـ اتلاف وقت میدانند.» آیدین زمانی، دانشآموزی دیگر در این باره، میگوید: «نمرههای قبولی را با کمک کلاسهای تقویتی و معلمان خصوصی کسب میکنم، به مطالعه علاقه بسیار دارم. اما محتوای بعضی کتابها را اصلاً درک نمیکنم و در حد کسب نمره قبولی، آنها را به خاطر میسپارم.» او میافزاید: «کتابهای درسی، پس از ورود به مقطع دبیرستان به یک باره و بدون هیچ زمینه ذهنی تغییر کرده و دشوار شده است. بسیاری از معلمان نیز با توجه به کمبود وقت نمیتوانند در حد لزوم با دانشآموزان تمرین کنند؛ به همین دلیل، حضور در کلاسهای فوق برنامه، ضروری به نظر میرسد. اما یک دانشآموز چقدر انرژی دارد که مرتب از این کلاس به آن کلاس برود، بدون اینکه مفاهیم درسی کلاسها را درک کنند.» تجربه نسلها مادر یکی از دانشآموزان تهرانی، انگیزه دانشآموزان امروز با دانشآموزان دیروز را مقایسه میکند و میگوید: «در نسلهای پیش، امکانات تفریحی و سرگرمی به شکل امروز نبود، کتابهای درسی غیر از منبع آموزش، منبع تفریح و سرگرمی دانشآموزان به شمار میآمد، ولی امروز وجود ابزاری چون رایانه، تلفن همراه و امکانات دیگر موجب شده است که کتابهای درسی تنها منبع آموزش و تفریح دانشآموزان نباشد.» او میافزاید: «نسلهای قبل، بهترین وسیله دستیابی به سعادت را تحصیل میدانستند و برای رسیدن به این هدف، تلاش بسیار میکردند. اما دانشآموزان امروز، تحصیل را تنها ابزار رسیدن به موفقیت نمیدانند و با توجه به تغییر ارزشهای جامعه برای رسیدن به موفقیت (به ویژه از نظر اقتصادی) معتقدند که تحصیل، بهترین وسیله نیست و راههای دیگری نیز وجود دارد.» او وجود تب مدرکگرایی در جامعه را در این زمینه مؤثر میداند و میگوید: «به دلیل وجود تب مدرکگرایی در جامعه، بسیاری از دانشآموزان مجبورند تعدادی واحدهای درسی را پشت سر بگذارند، بدون آنکه درک درستی از آنها داشته باشند، مثلاً فرزند من به مطالعه غیردرسی علاقه دارد، هر گاه او را مشغول این کار میبینم و انتقاد میکنم که چرا درسش را نمیخواند، میگوید از این کتابها مطالب بهتر و بیشتری یاد میگیرم تا کتابهای درسی.» او معتقد است: «عامل بیرونی دیگری که بر انگیزه دانشآموزان اثر میگذارد، نظام نمره محوری است. در این نظام، دانشآموز فقط به فکر کسب نمره و گذراندن واحدهای درسی است و درسهای ارائه شده به جای آنکه کاربردی باشد، در حد محفوظاتی است که در ذهن دانشآموزان نهادینه نمیشود.» او تأکید میکند: «علاوه بر علایق شخصی، دستیابی به شغل، موقعیت مناسب اقتصادی و اجتماعی و درآمد کافی، انگیزههای مهمی برای تحصیل به شمار میروند، ولی وقتی دانشآموز با مشاهده تجربههای دیگران دریافته، اثرگذاری تحصیل برای دستیابی به این اهداف کم است، انگیزههای تحصیل در او کمرنگ میشود.» او در حالی که نقش اولیای مدرسه را برای ایجاد انگیزه در دانشآموزان مؤثر میداند، میگوید: «بسیاری از والدین با روشهای درست تشویق و تنبیه دانشآموزان آشنا نیستند، این وظیفه نظام آموزش و پرورش است که علاوه بر ایجاد انگیزه در دانشآموزان، والدین را نیز با شیوههای درست تشویق، تنبیه و ایجاد انگیزه در فرزندان آشنا کند.» یکی دیگر از اولیای دانشآموزان میگوید: «متأسفانه اخذ مدرک، تنها راه رسیدن به موفقیت در جامعه ایران است. در این نظام به توانمندیها و استعدادهای افراد توجه نمیشود و همه باید از یک نسخه واحد پیروی کنند.» او میافزاید: «بسیاری از والدین نیز برای جبران سرخوردگی، همه آمال و آرزوهای خود را در فرزندان خلاصه کرده و با ترفندهای مختلف آنان را مجبور به تحصیل میکنند. فکر میکنم، بهترین و آسانترین راه رسیدن به موفقیت، شناخت فرد و تواناییهای اوست، در حالی که این مهم در نظام آموزشی ایران و از سوی خانوادهها مورد غفلت قرار گرفته و موجب تحمیل شرایطی بر دانشآموزان شده است که افت تحصیلی و کاهش انگیزههای آنان را به دنبال دارد.» امید به آینده کیومرث امجدیان، کارشناس وزارت آموزش و پرورش ترجیح میدهد، گفتههای خود را با تعریف انگیزه آغاز کند. به گفته او، انگیزه یک نیروی درونی است که انسان را به فعالیت وامیدارد و در سنین مختلف و با توجه به تجربههای فرد متفاوت است. او میافزاید: «تجربه بیشتر، انگیزههای متفاوتی را در فرد ایجاد میکند. افزایش آگاهی فرد نسبت به پدیدههای پیرامون، انگیزههای او را معنادار و جهتدار میکند.» امجدیان، معتقد است: «عامل مؤثر دیگر بر ایجاد انگیزه در فرد، نتیجه فعالیت است. مثلاً فردی که نتیجه فعالیتی را در دیگران میبیند، برای انجام یک فعالیت ترغیب یا از آن دلسرد میشود. همچنین موضوعهایی که ملاک ارزشمندی در جامعه به شمار میرود، موجب انگیزه بیشتر میشود. مثلاً اگر تحصیل موجب حرمت بیشتر در فرد شود، اشتغال او را تحت تأثیر قرار دهد و محبوبیت اجتماعی را برای او به دنبال داشته باشد، انگیزه کافی برای فعالیت در فرد ایجاد میشود. اما اگر ملاک ارزشمندی در جامعه غیر از اینها باشد، تحصیل ارزشمندی خود را از دست میدهد و در نتیجه، انگیزههای لازم را در افراد از بین میبرد.» او میافزاید: «دانشآموزان، وقتی مشاهده کنند که نتیجه تحصیل در جامعه موجب ارزشمندی نمیشود، اشتغال مناسب را به ارمغان نمیآورد و امتیازی را نصیب آنان نمیکند، انگیزههای خود را از دست میدهند.» این کارشناس امور آموزش، معتقد است: «وقتی زمینههای اشتغال در جامعه براساس تخصص و تحصیل فراهم نمیشود و افراد دارای تخصص و توانایی کافی و تحصیلات بیشتر، الزاما مورد توجه و پذیرش مسئولیتهای جدید قرار نمیگیرند درک این واقعیتها بر انگیزههای بسیاری از دانشآموزان اثر میگذارد.» امجدیان، میافزاید: «یکی از موارد قابل توجه برای دانشآموزان وضع معیشتی والدین آنان است. وقتی آنان مشاهده میکنند که والدین تحصیل کرده خود، صاحب موقعیتهای مورد انتظار نیستند، ولی کسانی که شایستگی ندارند از نظر جایگاه و درآمد موقعیتهای قابل توجه دارند، انگیزههایشان تحت تأثیر قرار میگیرد.» او، محتوای کتابهای درسی و برنامههای گوناگون آموزشی و روشهای تدریس را از عوامل اصلی افزایش انگیزه تحصیلی دانشآموزان میداند و میافزاید: «معلمی که با بیان و برخورد نامناسب و روشهای غیر علمی آموزشی، انگیزهها را در بسیاری دانشآموزان از بین میبرد، ممکن است موجب گریز آنان از مدرسه شود و لطمه غیرقابل جبرانی به آنان وارد کند.» این کارشناس امور آموزشی معتقد است: «نوع برخورد معلمان به ویژه در مقاطع پایین تحصیلی از اهمیت بیشتری برخوردار است، زیرا در سنین پایینتر، کودکان رفتار افراد پیرامون خود را بیشتر از مؤلفههای اجتماعی مورد توجه قرار میدهند. اما با افزایش سن و تجربه، مؤلفههای اجتماعی، چون رشته تحصیلی، شغل مناسب و درآمد کافی برای آنان اهمیت بیشتری مییابد.» او تأکید میکند: «محتوای بسیاری از کتابهای درسی، فراتر از توان و فهم عموم دانشآموزان است. این موضوع موجب میشود تا آنان علاوه بر آنکه قادر به درک دروس نباشند، از مطالعه آنها لذت نبرند و بیشتر به فکر کسب نمره قبولی باشند.» گروه همسالان و فضای آموزشی بینشاط نیز از عوامل دیگری است که کارشناس خبره آموزش و پرورش، آنها را در ایجاد انگیزه بین دانشآموزان مؤثر میدانند و میگوید: «اگر مجموع این عوامل را در کنار هم قرار دهیم، خواهیم دید که بیانگیزگی بسیاری از دانشآموزان، ناشی از ناتوانی و ناآگاهی آنان نیست، بلکه مواردی وجود دارد که فرد پس از ترک تحصیل با تلاش و انگیزه توانسته است، موفقیتهای بسیاری را در سایر عرصهها کسب کند.» امجدیان در این باره میگوید: «در گذشته با وجود همه محرومیتها، دانشآموزان با انگیزههای بیشتری تحصیل میکردند و مهمترین عامل، امید به آینده بهتر بود. اما در فضای امروز که امید به آینده کاهش یافته و ضوابط برای دستیابی افراد به موفقیت و بهبود زندگی ناکارآمد شده و روابط بر بسیاری از مناسبتهای اجتماعی حاکم شده است، انگیزه دانشآموزان نیز برای دستیابی به مدارج تحصیلی، تحت تأثیر قرار گرفته است. راهکارهای مهم موضوع افت تحصیلی و کاهش انگیزه تحصیل در دانشآموزان، یکی از مسائل قدیمی و بحثانگیز نظام آموزش و پرورش ایران از دهههای پیش تاکنون است. افت تحصیلی، ناشی از کاهش انگیزه تحصیل، فاصله بین وضع علمی فراگیران با وضع مورد انتظار از آنان است و خسارتهای اقتصادی، روانی و اجتماعی بسیاری را در پی دارد. تحقیقات نشان میدهد که متأسفانه در ایران، آمار شکست تحصیلی بالاست و از همان سال اول ابتدایی، گریبانگیر برخی دانشآموزان میشود. تحلیلهای آماری نشان میدهد، این پدیده در ایران نیز همانند سایر جوامع، گزینشی است و همه طبقات به یک نسبت با آن مواجه نیستند، البته این موضوع در مناطق محروم، روستاها و حاشیه شهرها بیشتر دیده میشود. متأسفانه علاوه بر آنکه در ارائه آمار و ارقام، دقت لازم صورت نمیگیرد ـ که میزان واقعی معضلات آموزشی و فرهنگی مشخص شود ـ گاه صورت مسأله نیز پاک میشود یا تغییر میکند. مثلاً وقتی درباره یک موضوع واحد، آمارهای متفاوتی ارائه میشود، چگونه میتوان انتظار داشت، برنامهریزی درستی برای افزایش انگیزه تحصیلی دانشآموزان انجام شود؟ شناخت علل فردی و اجتماعی از یک سو و عوامل ساختاری و آموزشی نظام تعلیم و تربیت از سوی دیگر، به حل کردن معضل کاهش انگیزههای تحصیلی دانشآموزان کمک میکند. حل کردن مشکل افت تحصیلی دانشآموزان غیرممکن نیست، اما این اقدام نیز به یکباره و با شیوههای آنی، میسر نمیشود. برای مقابله با این پدیده، به برنامهریزیهای درازمدت و زیربنایی احتیاج است که بر مبنای واقعیتهای اجتماعی و ضمانت اجرایی باشند. برنامههای درازمدت این برنامهها تدابیر زیربنایی است که سیاست کلی را در نظام آموزشی میطلبد. برخی از این روشها عبارتند از: ـ تجدیدنظر در نظام ارزشیابی ـ کاهش تعداد دانشآموزان هر کلاس ـ ارزیابی هوشی دانشآموزان قبل از دبستان ـ فراهم کردن امکانات آموزش و پرورش برنامههای کوتاه مدت ـ تهیه به موقع کتابهای درسی و فراهم آوردن وسایل کمک آموزشی ـ همکاری نزدیک اولیای مدرسه و والدین ـ ارزیابی عملکرد معلمان و تشویق معلمان کارآمد ـ تغییر در نگرشهای آموزشی معلمان ـ تغییر در سبکهای مدیریت مدارس ـ نوآوری در روشهای تدریس ـ اصلاح فرآیند یاد دهی ـ یادگیری ـ توجه به مشارکت مردمی *** خسارتهای ناشی از افت تحصیلی و کاهش انگیزههای تحصیلی در دانشآموزان شامل هزینههای تحمیلشده به دولت و خانواده است. هزینههایی که غیرقابل بازگشت و جبرانناپذیر است. اما اگر برخی هزینهها چون تهیه لوازم التحریر، ایجاد زیرساختهای آموزشی و غیره قابل محاسبه باشد، فرصتهای از دست رفته بر اثر دیرتر راه یافتن به بازار کار، هزینه سرخوردگی، احساس حقارت، بیکفایتی و خودپنداری منفی را با هیچ فرمولی نمیتوان اندازهگیری کرد. بدون شک خسارتهای روانی و اجتماعی کاهش انگیزههای تحصیلی دانشآموزان بیش از پیامدهای مادی آن است، برای ایجاد انگیزه در دانشآموزان باید در یک فرایند همه جانبهگرا و به طور همزمان بازنگری جدی در نظام آموزشی کشور، محتوای کتابهای درسی، روشهای تدریس، آموزش والدین و دانشآموزان صورت گیرد. فریده عباسی |