گسترش زبان فارسی نوشته رضا مهریزی

چگونه می‌توان زبان فارسی را در سطح جهان گسترش داد
خوشبختانه پس از گذشت سالیانی از پیشنهاد و پیغام استادان خارجی و داخلی، جهت ثبت زبان فارسی به ‏عنوان هفتمین زبان زنده و بزرگ در سازمان ملل (شش زبانی که فعلاً زبان رسمی سازمان ملل هستند عبارتند از: انگلیسی، فرانسه، اسپانیولی، عربی، روسی، چینی و البته در حال حاضر ترکها نیز برای اضافه کردن زبان خود به این لیست فعالیت می‌کنند)، ظاهراً مسئولان افغانستان و ایران این پیشنهاد و پیغام را شنیده‌اند.

اکنون از آنها توقع داریم که به طور جدی وارد این عرصه شوند و با تمام توان به این امر همت گمارند. امید است با تلاش بی وقفه همه آریاییان و فارسی زبانان و مسئولین ایران و افغانستان و تاجیکستان بتوانیم به این مهم موفق شویم تا زبان فارسی که در زمره چهار زبان کلاسیک جهان نیز محسوب می‌شود، جزو هفت زبان بزرگ دنیا نیز گردد (جالب است بدانیم در سال 1872 در نشست ادیبان و زبان‌شناسان اروپایی در برلین، چهار زبان یعنی یونانی، فارسی، لاتین و سانسکریت به عنوان زبان‌های کلاسیک جهان برگزیده شدند. بر پایه تعریف، زبانی کلاسیک به شمار می‌آید که یکم، باستانی باشد، دوم، ادبیات غنی داشته باشد و سوم در آخرین هزاره عمر خود تغییرات اندکی کرده باشد؛ در نشست برلین، زبان‌شناسان پذیرفتند که ادبیات فارسی در قرون وسطی در صدر (پیشگاه) ادبیات دیگر ملت‌‌ها بوده و ایران در آن سده‌ها بیش از هر ملت دیگری سراینده، نویسنده و اندیشمند ‌(حکیم یا فیلسوف) داشته‌ است. همچنین در نشست‌های سال‌های 1922 و 1936، جایگاه زبان فارسی، به عنوان یک زبان کلاسیک هند و اروپایی بار دیگر تایید شد).

البته برای ثبت زبان فارسی به عنوان هفتمین زبان بزرگ ؛ این زبان باید علاوه بر سه کشور فعلی، یعنی ایران و افغانستان و تاجیکستان، در کشورهای دیگری نیز زبان رسمی باشد. به این منظور پیشنهاد می‌شود به ترویج زبان فارسی در پاکستان توجه جدی گردد؛ چرا که این کشور هم از لحاظ جمعیت، چیزی نزدیک 175 میلیون نفر جمعیت دارد و ششمین کشور پرجمعیت جهان است و هم اینکه زبان و خط آنها تا حدود زیادی به فارسی نزدیک است (زبان رسمی کنونی پاکستان که اردو می‌باشد، اسلامی‌شده زبان?هندی است و بسیار تحت تأثیر فارسی است و واژه‌های فارسی بسیاری دارد. به طوری که تمامی کلمات سرود ملی پاکستان به جز یک حرف اضافه از کلمات مشترک با زبان فارسی تشکیل شده‌است). و هم علاقه مردمان پاکستان از دیرباز تا امروز به فرهنگ و زبان فارسی فوق العاده بوده است، بهترین شاهد ما اقبال لاهوری است که خود نماد یک فرهنگ و طرز تفکر در پاکستان است، و علاوه بر اینها در گذشته‌ای نه چندان دور، زبان فارسی در مدارس پاکستان تا کلاس هشتم تدریس می‌شده است، که پس ازپیروزی انقلاب 1357 ایران این امر تعطیل شد چرا که ژنرال ضیاء الحقِ کودتاگر، از گسترش انقلاب اسلامی به پاکستان دل نگران بود (حال آنکه خطر اصلی برای پاکستان نه انقلاب ایران، بلکه تفکرات طالبان بوده و هست) به هر روی اینک که اوضاع عوض شده شاید بتوان تدریس زبان فارسی را در مدارس پاکستان از سر گرفت و آن را به عنوان زبان دوم پاکستان، یعنی پس از اردو، نهادینه کرد و رسمیت بخشید.

کار دیگری که برای گسترش زبان فارسی می‌توان کرد تاسیس سایتهای اینترنتی و از آن مهمتر شبکه‌های تلویزیونی اردوزبان با زیر نویس فارسی می‌باشد. (جا دارد شبکه‌ آی فیلم ایران علاوه بر فارسی و عربی به اردو نیز فیلم و سریال با زیر نویس فارسی پخش?کند).

همچنین می‌بایست امکان مسافرت اتباع پاکستان به ایران را که به امام رضا(ع) نیز علاقه زیادی دارند مهیاتر کرد و نیز از رئیس‌جمهوری یا نخست وزیر پاکستان برای حضور در جشن نوروز که هر ساله در کشورهای فارسی زبان برگزار می‌شود دعوت به عمل آورد.

از دیگر کشورهایی که می‌توان به رسمیت بخشیدن زبان فارسی در آن امید بست، ازبکستان است. زبان رسمی این کشور ازبکی است و اکثر نسبی مردم این کشور نیز ازبک هستند اما به دلیل وجود کانون‌های اصلی زبان فارسی مانند بخارا، سمرقند، فرغانه و...، هنوز زبان فارسی در این دیار زنده است. اگر چه متاسفانه در این کشور وجود روحیه فارسی ستیزی اقوام مهاجر و مهاجم ازبک، موجب شده که ظلم و ستم فراوانی در حق فارسی زبانان، که ساکنان اصلی و ریشه‌دار این نواحی هستند، روا داشته شود و آنها را به ترک زبان فارسی وادارند. اما طبق برخی برآوردها همچنان حدود 30درصد از جمعیت 25 ?میلیونی این کشور، فارسی زبان هستند.

به هر تقدیر دولتهای ایران و افغانستان و تاجیکستان می‌توانند با یک سیاست خارجی مقتدر و هماهنگ و نیز انجام اقدامات دقیق زبان فارسی را به عنوان دومین زبان رسمی این کشور جا بیاندازند.

یکی از این اقدامات می‌تواند تاسیس شبکه تلویزیونی فارسی زبان، ویژه فارسی زبانان ازبکستان به لهجه و گویش خاص خودشان و مسایل زندگی ایشان باشد. البته اعزام گردشگر از ایران به ازبکستان جهت حضور و بازدید ایرانیان فرهنگ دوست از شهرهای با سابقه و پر خاطره سمرقند و بخارا و... می‌توانند به نزدیکی فرهنگی دو کشور کمک کنند.

دیگر جایی که می‌باید بدان توجه کرد و به ترویج زبان فارسی در آن پرداخت، عراق است.می?دانیم که تا پیش از روی کارآمدن صدام و جنگ ایران و عراق، صدها هزار شیعه فارس و فارسی زبان در شهرهای عراق به ویژه شهرهای مقدس آن زندگی می‌کردند و عملا زبان فارسی از زبانهای رسمی آن کشور محسوب می‌شد ولی با روی کار آمدن صدام و اخراج صدها هزار شیعة «فارس»، زبان فارسی جایگاه خود را در عراق از دست داد.

اکنون با تغییر اوضاع و ورود پرشمار زائران ایرانی به این کشور، امکان احیای مجدد زبان فارسی وجود دارد و می‌توان دست به کارهای مهمی یازید؛ مثلاً به بازسازی حوزه‌های علمیه کهن این دیار و ایجاد تاسیسات زیربنایی پرداخت و با این کار، امکان مهاجرت مجدد طلاب و علمای ایرانی و افغانی به نجف و کربلا را مهیا کرد و یا تدریس زبان فارسی را در مدارس این کشور آغاز کرد، البته برای اینکار امتیازاتی باید داد که آن می‌تواند بخشش بخشی از غرامت جنگی که طبق نظر شورای امنیت، عراق باید به ایران بپردازد از جانب ایران باشد. به هر حال باید کوشید از همه امکانات برای نهادن زبان فارسی به عنوان سومین زبان رسمی این کشور، یعنی پس از عربی و کردی، بهره برد.

در کشورهای حاشیه خلیج فارس هم به دلیل حضور وسیع ایرانیان اسباب بسط وسیع‌تر زبان فارسی در دسترس است. از میان این کشورها بحرین و امارات متحده عربی وضع بهتری دارند.

در بحرین به دلیل آنکه در گذشته‌ای نه چندان دور جزو ایران بوده، آریاییان و فارسی زبانان بسیاری به ویژه از استانهای جنوبی ایران، در این کشور سکونت داشته و دارند، زبان فارسی گسترش نسبتا زیادی دارد. در امارات نیز که نزدیک به 20درصد جمعیت آن را فارسی زبانان تشکیل می‌دهند زبان فارسی رواج خوبی دارد.

به هر روی می‌توان با تلاش‌های سیاسی- فرهنگی پیچیده و حساب شده و مستمر به رسمیت بخشیدن زبان فارسی به عنوان زبان دوم، یعنی پس از عربی، در بحرین و امارات در دراز مدت امیدوار بود. یکی از کارهای مفید در این راه این است که شبکه‌های ایرانی عرب زبان با زیرنویس فارسی برنامه پخش کنند تا موجبات آشنایی بیشتر اعراب با زبان فارسی مهیا شود.

اقدامات دیگری که می‌توان در تمامی کشورهای نام برده انجام داد ؛ تسهیل ورود و حضور دانشجویان این کشورها در دانشگاههای ایران و حتی اعطای بورسیه تحصیلی به آنها می‌باشد و البته از این مهمتر تاسیس دانشگاههای ایرانی در این کشورهاست که خود به گسترش زبان فارسی کمک بسیار می‌کند و برای اینکه هزینه چندانی هم بر دولت ایران تحمیل نکند بهتر است این دانشگاهها، دانشگاه آزاد اسلامی باشند. علاوه بر اینها گسترش شمار رایزنی‌های فرهنگی و خانه‌های فرهنگ در این کشورها، که مهمترین وظیفه شان گسترش زبان فارسی است، و نیز ارتقای کیفی فعالیتهای آنها هم می‌تواند ارزنده باشد. تاسیس و گسترش شبکه‌های تلویزیونی که یا فارسی زبان باشد و یا با زیر نویس فارسی برنامه پخش کند، همانطور که پیشتر گفتیم مثمر?ثمر خواهد بود.

(ای کاش صدا و سیمای ایران بجای اینکه شبکه اسپانیایی زبان برای مردم آمریکای لاتین ایجاد کند، شبکه یا شبکه‌های تلویزیونی قوی برای ازبکستان و پاکستان و حتی تاجیکستان و افغانستان که در همسایگیش به سر می‌برند ایجاد می‌کرد).

در کنار شبکه‌های تلویزیونی ایجاد سایتهای اینترنتی ویژه این کشورها به صورت دو زبانه، زبان آنها و زبان فارسی، نیز مفید است. تاسیس فرهنگستان بین‌المللی زبان فارسی و استفاده از تمامی استادان زبان فارسی دنیا برای ایجاد یک زبان معیار و مشترک نیز از دیگر اقدامات اساسی است. البته گسترش امکانات گردشگری و تسهیل مسافرت شهروندان کشورهای نام برده به کشورهای یکدیگر و به ویژه ایران، به ویژه برای اتباع افغانستان، حائز اهمیت بسیار است.

رضا مهریزی

کارشناس ارشد ایران‌شناسی