گرد آوری مقالات علمی و اجتماعی

اکثر مقالات این سایت گرد آوری از روزنامه های می باشند که با ذکر نام نویسنده همراه است. مقالات اینجانب در ستون روزانه موجود است.

گرد آوری مقالات علمی و اجتماعی

اکثر مقالات این سایت گرد آوری از روزنامه های می باشند که با ذکر نام نویسنده همراه است. مقالات اینجانب در ستون روزانه موجود است.

هجرت فرهنگی ( علیرضا خانی )

هجرت فرهنگی!
علیرضا خانی

آدمیزاد موجود شگفت‌انگیزی است. هرگاه پدیده‌ای را مخالف خود یا مغایر میل خود ببیند سعی می‌کند ماهیت آن را تغییر دهد و آنگاه که زورش به ماهیت آن نرسید، اسمش را عوض می‌کند تا وانمود کند که آن پدیده دیگر نیست، و این که هست، اسمی دیگر دارد پس آن نیست!

همه ما تجربه تغییر نام «فقرا» به «اقشار آسیب‌پذیر» را داریم که به زبان فارسی معنی‌اش اینست که ما فقیر نداریم و آنان که نان ندارند «اقشار آسیب‌پذیرند»... و فراموش کردیم که اساساً ذات آدمی آسیب‌پذیر است و در این جهان بشر آسیب‌نا‌پذیر نداریم...

تغییر نام «رقص» به «حرکات موزون» هم به هکذا اما آخرین نمونه شگفت‌انگیزش تغییر نام «فرار مغزها» به «هجرت فرهنگی» است که همین پریروز رئیس سازمان ملی جوانان که معاون رئیس جمهوری هم هست اعلام کرد و گفت که چیزی به نام فرار مغزها نداریم و آنچه هست هجرت فرهنگی است که اتفاقاً خیلی هم خوب است و باید جوانان را به این کار تشویق کنیم.

براساس آمار صندوق بین‌المللی پول سالانه 180 هزار ایرانی تحصیلکرده از کشور مهاجرت می‌کنند و ایران از نظر فرار نخبگان در میان 91 کشور در حال توسعه و جهان سوم در رتبه اول قرار دارد.

به عبارتی روزانه 2/3 نفر با مدرک دکترا 15 نفر با مدرک کارشناسی ارشد و دهها نفر با مدارک کارشناسی ایران را ترک می‌کنند. در همین حال هجرت فرهنگی از خارج به داخل نوعاً شامل اتباع افغانستان است که عمدتاً بیسواد مطلق‌اند و به منظور یافتن شغل یا قاچاق مواد مخدر به ایران می‌آیند...

آمار دیگری می‌گوید 90 نفر از 125 نخبه علمی که طی 3 سال اخیر در المپیادهای مختلف برگزیده شده‌اند، از کشور مهاجرت کرده‌اند. تصور کنید این شیوه هجرت فرهنگی کماکان ادامه یابد و سالانه دهها و بلکه صدها هزار نفر از استعدادهای کشور برای همیشه جلای وطن کنند و اتباع افغانستان جای آنها را بگیرند و آن موقع باید از رئیس محترم سازمان ملی جوانان پرسید که با این روند چه بر سر کشور و ترکیب فرهنگی این سرزمین می‌آید. و ایشان منظورشان از «کسب تجربه‌های بسیار ارزشمند» در این جمله چیست:

«رئیس سازمان ملی جوانان با تأکید بر اینکه هم‌اکنون زمان تشکیل نهضت انتقال فرهنگ کشور فرارسیده است، ادامه داد: هجرت برای معرفی افتخارات کشور به دنیا و کسب تجربه‌های بسیار ارزشمند است و هم‌اکنون زمان تشکیل نهضت انتقال فرهنگی فرارسیده است.»

کسب تجربه‌های بسیار ارزشمند وقتی است که قرار باشد آنها که می‌روند و تجربه کسب می‌کنند، برگردند. اما وقتی برنمی‌گردند این تجربه‌های ارزشمند در خدمت کشورهای توسعه یافته‌‌ای است که عصاره‌های ملت ما و نخبگان پرورش یافته با سرمایه‌های ایرانی را جذب می‌کنند و بهره و سود و افتخارش مال آنها می‌شود و هزینه و رنج فراق و آه و افسوسش برای مادران ماست...

صندوق بین‌المللی پول ـ که دلیلی ندارد دلش برای ما بسوزد ـ محاسبه کرده است که این میزان فرار نخبگان ایرانی به معنی خروج سالانه 50 میلیارد دلار پول از این کشور است.

*‌*‌*‌

در همین احوال، خوب است بدانیم که گمرک آمار داده مسافرت توریستی به خارج هم بشدت افزایش یافته و از رقم 3 میلیون نفر در سال 84 به 7 میلیون نفر در سال 88 رسیده است. وزیر بازرگانی هم هفته پیش در مجلس در پاسخ به هزینه واردات میوه گفت که هزینه واردات میوه در برابر ارزی که توریست‌های ایرانی از کشور خارج می‌کنند ناچیز است! همین پارسال بالغ بر 5 میلیارد دلار توسط گردشگران ایرانی از کشور خارج شد.

البته که گردشگری، امر مذمومی نیست و چه بسا ممدوح هم هست، منتهی برای کشوری که توریست فرستی و توریست‌پذیری‌اش از موازنه‌ای برخوردار باشد، نه برای ما که به رغم همه جاذبه‌های انکارناپذیر گردشگری، گره جذب توریست‌مان چنان کور شده است که گویی هرگز باز نخواهد شد.

در همین احوال، خوب است بدانیم که گمرک آمار داده مسافرت توریستی به خارج هم بشدت افزایش یافته و از رقم 3 میلیون نفر در سال 84 به 7 میلیون نفر در سال 88 رسیده است. وزیر بازرگانی هم هفته پیش در مجلس در پاسخ به هزینه واردات میوه گفت که هزینه واردات میوه در برابر ارزی که توریست‌های ایرانی از کشور خارج می‌کنند ناچیز است! همین پارسال بالغ بر 5 میلیارد دلار توسط گردشگران ایرانی از کشور خارج شد.

البته که گردشگری، امر مذمومی نیست و چه بسا ممدوح هم هست، منتهی برای کشوری که توریست فرستی و توریست‌پذیری‌اش از موازنه‌ای برخوردار باشد، نه برای ما که به رغم همه جاذبه‌های انکارناپذیر گردشگری، گره جذب توریست‌مان چنان کور شده است که گویی هرگز باز نخواهد شد.


*‌*‌*‌

شاید از میان هر هزار فرزندی که در این ملک و مملکت به دنیا می‌آید، چند نفری به مراحلی از پیشرفت و شکوفایی می‌رسند که بتوانند برای کشور خود گام های بلندی بردارند. چند نفری که از میان همه بلایا و مخاطرات و ناسالمی‌ها و انحطاط‌ها، سالم عبور کرده‌اند و توان و استعداد و سلامت و هوش و نبوغشان را حفظ کرده‌اند و درست، آنگاه که هنگام بهره‌مندی کشور از حاصل عمر خانواده‌هایش فرا می‌رسد و گاهِ بار دادن و بهره بردن است، «هجرت فرهنگی» نوعاً بی‌بازگشت فرا می‌رسد و ما به جای اینکه فریاد برآوریم و گام برداریم و امکان «نرفتن» و انگیزه «ماندن» شان را فراهم کنیم با «بازی با کلمات» همه چیز رادفعتاً حل می‌کنیم. گویی اصلاً مسأله‌ای نبوده و اگر بوده خیلی هم خوب بوده است! و باید تلاش کنیم زمینه تشدید نهضت انتقال فرهنگ [یعنی همان فرار نخبگان] را فراهم آوریم!

و کلام آخر اینکه در شرایطی که همه دلسوزان و دانشمندان علوم اجتماعی و متخصصان توسعه از روند خروج نخبگان کشور اظهار نگرانی می‌کنند و حتی سازمان های بین‌المللی آمارهای هشداردهنده‌ای می‌دهند، خوب است رئیس سازمان ملی جوانان توضیح دهد با چه انگیزه و هدفی خواهان تشدید این وضع است و این اظهارات حیرت‌آور را بر مبنای کدام تحلیل جامعه‌شناختی ارائه داده است؟ و همینطور خوب است بگوید در این سالها چه کرده‌ایم که «میل به هجرت فرهنگی» اینقدر در میان مردم قوت گرفته است.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد